دانلود ترتیل کل قرآن کریم به تفکیک صفحه با صدای سعد الغامدی MP3

۱- یکی از دغدغه های اصلی هر آدمی استفاده بهینه از لحظات عمر است. فرصتهایی که خیلی سریع از دست می روند و غالبا مورد استفاده مفید واقع نمی شوند. این اتلاف فرصتها البته دلایل مختلفی دارد، که شاید مهمترین آن این باشد که نمی دانیم چه کاری را در اوقات فراغتمان انجام دهیم. بگذریم؛ این را گفتم که در نحوه هزینه کردن بزرگترین سرمایه زندگیمان که عمر گرانمایه باشد، بیشتر فکر کنیم!

این پست را همراهی کنید شاید به دردتان خورد.

۲- اکثر ما مدتی از روز را در طول مسیر سپری می کنیم، داخل ماشین شخصی، در اتوبوس، پیاده و یا در تاکسی. در این زمانها تقریبا هیچ کاری نمی توان کرد و اکثر ما هم کاری نمی کنیم، مگر بازی با موبایل، خوابیدن یا گوش کردن موسیقی.

پر کردن این زمان، یکی از مسائلی بود که از دوره‌ی دانشجویی مرا درگیر خود داشت… در این سالهای اخیر بخش عمده ای از این زمانها را با گوش دادن به سخنرانی و کتابهای صوتی پر کرده ام و بسیار برایم مفید بوده است. اخیرا متوجه شده‌ام که کتاب صوتی بسیار مهمی است که هنوز آن را روی سی دی ها یا فلش خودرویم ندارم… قــرآن کریم

قرآن کتابی که هر بار که بخوانی تازگی دارد و نکته جدیدی می آموزی. کتابی که تبیان لکل شیء است و همه چیز در آن بیان شده. لیکن هر کس به میزان فهم خودش مفاهیم آن را درک می کند. قرآن کتابی است که در بین ما واقعا مهجور مانده، شاید خیلی برای ثوابش آن را بخوانند لیکن کم اند افرادی که به آن توجه بکنند. این در حالیست که قرآن، کلمه به کلمه اش حساب شده است و هیچ لغوی در آن راه ندارد (بر خلاف برخی کتابها که حجم قابل توجه آن لغو است). وعده های قرآن تمامش حق است و مثلا وقتی می گوید شما اگر خوبی کنید به خودتان خوبی کرده اید گزاف نمی گوید؛ وقتی می گوید در اموال شما حق معلومی است برای سائل و محروم باید به آن عمل کرد تا نتایج زیبای آن را دید…

این شد که تصمیم گرفتم ترتیل قرآن را به صورت صفحه به صفحه و با ترجمه صوتی به لیست کتابهای صوتی ام اضافه کنم. ترتیل به تفکیک صفحه نسبت به ترتیل جزء به جزء یا سوره به سوره، این مزیت را دارد که هر صفحه حدود ۲-۳ دقیقه زمان می برد و برای کاربردهایی مثل دوره کردن قرآن، یادگیری ترجمه‌ آن و خصوصا حفظ قرآن کریم مناسب تر است. ترتیل صفحه به صفحه برای پر کردن زمانهای کوتاهی که در مسیر هستیم نیز مناسب تر است. و اما هر چه در اینترنت گشتم، ترتیل صفحه به صفحه قرآن را نیافتم. البته سایت راسخون ترتیل خلیل الحصری را به تفکیک صفحه داشت که باب میل من نبود. خودم دست به کار شدم و به کمک نرم افزار قرآن همراه که روی موبایلم نصب بود، ترتیل سعد الغامدی و ترجمه صوتی (تالیف شیخ حسین انصاریان) را به تفکیک صفحه آماده کردم:

مشخصات کتاب صوتی قرآن با ترجمه

•  این کتاب صوتی در قالب ۳۰ آلبوم (۳۰ جزء قران) تهیه شده که هر کدام در پوشه جداگانه‌ای قرار دارد و هر جزء شامل ۴۰ فایل صوتی (۲۰ فایل ترتیل و ۲۰ فایل ترجمه) می باشد (به استثناء جزء اول و آخر که بیشتر هستند).

•  ترکیب صفحات (فایلهای صوتی) بر اساس قرآن عثمان طه است.

•  عنوان (title) هر فایل صوتی با نام سوره آن مشخص شده است که در موبایل، MP3 Player یا پخش خودرو نمایش داده خواهد شد.

•  چهار صفحه ای که سجده واجب دارند هم در عنوان فایل و هم در اسم فایل مشخص شده اند که ناچار نباشید در داخل خودرو به سجده بیفتید!

دانلود ترتیل قرآن به تفکیک صفحه با صدای استاد سعد الغامدی و ترجمه صوتی فارسی

حجم تقریبی هر بخش ۲۵ مگابایت است. دقت کنید که در لینکهای اصلی، فایلها به صورت rar هستند که احتمالا در گوشی های اندرویدی هم قابل استفاده است. ولی در لینکهای کمکی که در پرشین گیگ قرار دارند، فایلها exe اند و فقط باید در ویندوز استفاده شوند.

دانلود جزء  ۱ تا  ۵ (پیوند کمکی)

دانلود جزء  ۶ تا ۱۰ (پیوند کمکی)

دانلود جزء ۱۱ تا ۱۵ (پیوند کمکی)

دانلود جزء ۱۶ تا ۲۰ (پیوند کمکی)

دانلود جزء ۲۱ تا ۲۵ (پیوند کمکی)

دانلود جزء ۲۶ تا ۳۰ (پیوند کمکی)

انتشار این مطلب سبب گسترش خیر، و بدون اجازه، مجاز است.

Share

چرا نمرم نمیگیره مگه عقل من از سنگه

دیگر ظاهرا سنت شده است که دانشجویان آخر برگه های امتحانی، داستان بنویسند و درد دل کنند. فرقی نمی کند که در انتهای برگه سوال خواهش کنی که داستان ننویسید یا حتی تهدید کنی. دانشجوست و کار خودش را می کند! این البته چندان مشکل ساز نیست چون کتبی است و نگاه به نگاه نمی افتد و حتی گاهی تنوعی می شود در بین فرایند خسته کننده تصحیح برگه.

مشکل آنجایی است که پس از امتحان و مخصوصا اعلام نتایج، به تذکر کتبی و ایمیل و راه حلهای قانونی اکتفا نمی کنند و اعتراض را به کف خیابانها می کشند! به اتاق استاد که می آیند (که البته گاهی این آمدن شکل حمله به خود می گیرد)، سفره دلشان را باز می کنند گویی دو گوش رایگان یافته اند تا هر چه مشکل دارند برایش بیان کنند. اینجا دیگر کار مشکل می شود، آنقدر که بسیاری از اساتید ترجیح می دهند بعد از پایان امتحانات به غیبت صغری بروند.

نمی شود به درد دلهای یک انسان گوش کنی و بعدش بر اساس عدالت نمره بدی؛ می شود؟ برای من که کار سختی است. هم باید مراعات دانشجو را کرد و هم جانب عدالت را کنار نگذاشت…

این شعر را پارسال در جایی دیدم مناسب حال و روز دانشجوهاست در پایان ترم:

تو دانشگاه گرفتارم
چشام گم کرده استادو
بگیر از این دل زارم
عذاب و گریه و دادو

***

چرا نمره نمیگیرم؟
مگه مغز من از سنگه
حنای من چرا پیش
تو ای استاد بی رنگه؟؟

***

میان فاصله ام تا ۱۰
خودت گفتی که کوتاهه
از این نمره که من بردم
چقدر تا افتادن راهه؟؟

***

می خوام درسخون بشم اما
این استادا نمیذارن
تو آزمونهای پایان ترم
سوال سخت میارن!!

از این که بگذریم، یک اتفاق جالبی الان متوجه شدم و آن اینکه رتبه وبلاگم در گوگل (Google page rank) از ۲ به ۳ ارتقاء پیدا کرده!

Share

مدیریت بحران

روزی آقای الف برای صرف ناهار به منزل آقای ب رفت. آقای ب جهت تنوع قصد داشت جوجه کباب بپزد البته از نوع سیخ کشیده. مشکل اینجا بود که منقل مناسبی وجود نداشت. انگشتش را به دور سرش چرخاند و ناگهان جرقه ای در سرش پدیدار شد، آهان فرقون (یا فرغون یا فرگون)! از فرقون به جای منقل استفاده کنیم. اینگونه بود که به پشت بام رفتند. ذغالها را در فرقون ریخته و هر چه سعی کردند که آتش روشن کنند نشد. باز آقای الف انگشتش را دور سرش چرخاند و ناگهان چهارلیتری بنزین را آورد و از شدت ذوق زدگی خیلی سریع چهارلیتری را از فاصله حدود نیم متری روی آتش خم کرد تا آتش شعله ور شود. آتش هم شعله ور شد آنقدر که از مسیر بنزین بالا آمد و به چهارلیتری رسید! آقای الف که فرصت فکر کردن نداشت چهارلیتری شعله ور را روی پشت بام قیرگونی شده رها کرد. حدس می زنید چی شد؟ یک بحران شروع شد از نوع آتشین؛ آقای الف به شدت هول کرد و پس از انداختن یک گونی نازک روی آتش (که باعث شعله ور تر شدن آتش شد) به آقای ب گفت من سریع میرم از پایین آب بیارم. آقای ب اندکی تفکر کرد و چشمش به کیسه شنی افتاد که در گوشه ای از پشت بام بود. خیلی زود به سمت آن رفت و کیسه را پاره کرد و با دستش چندین مشت شن روی آتش ریخت. هنوز آقای الف برنگشته بود که آتش خاموش شده بود.

نتیجه: اگر آقای ب نبود، آتش تمام پشت بام را فرا می گرفت و با توجه به بافت قدیمی و وجود مواد آتشزا در آن نزدیکی، قسمتهای دیگر ساختمان هم آتش می گرفت. آقای الف سریعترین راهی که به ذهنش رسید را انتخاب کرد، راهی که کاملا اشتباه بود چرا که اگر آب هم آماده می شد، آتشی که با نفت شعله ور شده خاموش نشده که شعله ورتر هم می شد. لذا همیشه سریعترین راه، بهترین راه نیست، برعکس غالبا راه بدی است. مدیریت بحران یک هنر است پس:
شتابزده عمل نکنید، حتی در بحران

Share

خسته نباشید به انگلیسی!

خیلی ها فکر می کنند که هر اصطلاحی که در یک زبان هست لابد در سایر زبانها هم هست. مثلا جمله کلیشه ای و منفی “خسته نباشید” در زبان فارسی وجود دارد و بسیاری از ما هر وقت در حین کار به یکدیگر می رسیم می گوییم: خسته نباشید! (البته تبلیغ زیاد می شود که به جای این عبارت بگویید “خدا قوت”، لیکن فایده ای ندارد و بیشتر، قدیمی ها از این عبارت مثبت استفاده می کنند).

خوب حالا اگر یه روزی رفتیم لندن یا خواستیم کلاس بذاریم، یا انشاء انگلیسی بنویسیم! به جای این عبارت چی باید بنویسیم؟

خیلی ها خواهند گفت: Don’t be tired بعضیها که به خورده حرفه ای ترند خواهند گفت: Don’t feel tired

اما متاسفانه هیچکدام از اینها در انگلیسی مرسوم نیست. اصولا مرسوم نیست که مثلا در انتهای کلاس بگویند خسته نباشید. لیکن اگر بخواهند در انتهای یک جلسه کاری چیزی بگویند از عبارات زیر استفاده می کنند: (البته دوستانی که آن سوی آبها تشریف دارند نظرات بهتری خواهند داشت)

Good job

Great Work

You did really great

Have a nice day

Share

مقایسه تولید علم: امروز و دیروز

دیروز دانشمند به دنبال حل یکی از مشکلات بشر و یا رفع یکی از نیازهای بشر دست به تحقیق و آزمایش می زد و در نهایت علمی تولید می شد

امروز دانشمندان، که روز به روز و بر طبق یک منحنی نمایی بر تعدادشان افزوده می شود، برای کسب مدارک بهتر و رفاه بیشتر ( ـِ خودشان) دست به تولید علم می زنند.

علم دیروز مفید بود، هم برای عالم هم برای دیگران. هم دانشمند از درون راضی می شد هم مردم دعای خیری نثارش می کردند.

علم امروز عمدتا مفید نیست، کپی ای است از علم دیگران برای ارتقاء شخص دانشمند.

دیروز دانشمندان، در شأن خود نمی دیدند که تقلب کنند و یا کار و اندیشه دیگری را به نام خود ثبت کنند، امروز لیکن این امریست طبیعی و جالب تر اینکه همین دانشمندان هم صدایشان درآمده است!

دیروز خروجی تحقیق، یک فن آوری یا اختراع بود، امروز لیکن یک مقاله کافیست! مهم نیست که محتوایش چیست، مهم نیست که فقط یک آلفایی، بتا شده است، مهم این است که مقاله تولید شده، آنهم از نوع علمی پژوهشی و ISI تا پژوهشگر ارتقاء یابد و چهره اش ماندگار شود و در طی ۴ سال ۴۰ بار تولید علم کند و دانشیار شود. دولت هم حمایت می کند، چون مراجع احمق و البته بین المللی ای راه افتاده است که هر سال تولید علم را می سنجند، از روی تعداد مقالات!

بس کنید این بازی اعداد را

Share