تحقیق بهتر است یا تبلیغ

قرار بود پست قبلی آخرین پست من در تهران باشد، ولی چه کنم که از شانس خوش ما همین دیروز دوباره اینترنت بی‌سیم خوابگاه راه افتاد و من هم که این ویدیوی باحال را دیدم، حیفم آمد شما نبینید! ضمنا امروز ساعت ۴ بای بای تهران!

یکی از تبلیغات جذاب اپل برای کامپیوترهای مک و سیستم عامل لئوپارد، تبلیغاتی است که در آن دو تا آدم یکی چاق و تنبل و دیگری لاغر و زبل در نقشهای کامپیوترهای PC و Mac بازی می‌کنند. خیلی از این تبلیغات رو دیده بودم ولی این یکی فوق‌العاده است و به خوبی نقش تبلیغات! را نشان می‌دهد.

[youtube MimCZikP8cY]

اگر ویدیو پخش نمی‌شود اصل‌اش را در اینجا ببینید

در اینجا PC (میکروسافت) را می‌بینید که بودجه‌ی تبلیغاتی‌اش را به مراتب بیش از بودجه‌ی تحقیقات قرار داده است. در این حال مک به او می‌گوید فکر می‌کنی مشکل ویستا با این بودجه‌ی اندک تحقیقاتی حل بشه؟ PC پاسخ می‌دهد: نه. بنابراین همان اندک بودجه‌ی باقیمانده را هم به تبلیغات اضافه می‌کند!

Share

خداحافظ ای پارک خودرو قراضه!

میگن چون قافیه تنگ آید، شاعر به جفنگ آید. منم که اصلا استعداد شعر ندارم. اول عنوان این مطلب رو گذاشته بودم خداحافظ ای پارکینگ بزرگ، بعد ییدفه ذهنم به سمت شعر مشهور “خداحافظ ای شعر شبهای روشن، خداحافظ ای قصه ی عاشقانه” منحرف! شد. گفتم بر این وزن اگر بنویسم، باحالتره، این شد که خداحافظ ای پارک خودرو قراضه! مهم خداحافظیشه. مهم برآورده‌شدن یک آرزوی بزرگه ولی این شعر هم کم واقعیت نداره. یادمه سال ۷۸ که برای تحصیل دوره‌ی نامبارک لیسانس به تهران آمده بودم، به مناسبتی، سری به جماران زدیم  و من برای اولین بار قسمت شمال شهر را می‌دیدم. آنقدر میدان تجریش و اطراف آن خلوت و زیبا بود که من فکر می‌کردم به شهر دیگری آمده‌ایم (البته اون وقت n95 ای نبود که عکس بگیرم!). آن وقت که ما در خوابگاه طرشت ۳ (نزدیک میدان آزادی، ابتدای بزرگراه شیخ فضل‌الله نوری) زندگی می‌کردیم، ترافیک زیادی در خیابان آزادی بود و دیدن یک محله‌ی خلوت و کم ترافیک برایم عجیب بود. این عکسی که در زیر می‌بینید از همان شمال تهران است (محله‌ی چیذر) اما در مهرماه سال ۸۷.

آنقدر حجم ماشینها زیاد شده که دیگر در هیچ محله‌ای در تهران حتی نمی‌توانید کوچه‌ای را بیابید که دو سمت آن ماشین پارک نشده باشد. دو سه روز قبل داشتم از اتوبان جلال آل احمد و کردستان عبور می‌کردم، اتفاق بسیار عجیب‌تری افتاده بود. در کنار اتوبان ماشینها پارک کرده بودند! کردستان از ابتدا تا نزدیکی ونک پر از ماشینهایی بود که پارک کرده بودند و به سر کارشان رفته بودند! تازه هنوز هم جا داره، سمت چپ اتوبانها هم که خط سرعته، به زودی تبدیل به پارکینگ می‌شه. پس به من حق می‌دهید که بگویم خداحافظ ای پارک خودرو قراضه! (البته قراضه رو زیاد به دل نگیرین)


به هر حال من که از همین چهارشنبه تهران را ترک می‌کنم. شما هم سعی کنید ترک کنید! اینجا جای ماندن نیست. به اعصاب مبارک رحم کنید و دست از این کارا بردارید، عاقبت نداره ها. برین ولایت خودتون. چیه مثل آهو! چسبیدین به این جهنم. (شهری که پر از آلودگیهای محیطی و صوتی و تصویریه، جهنمه دیگه) خودتو رها کن از این رنج تنهایی!!
داشتم با خودم فکر می‌کردم از تهران که برم دلم برای چه چیز آن تنگ خواهد شد؟ به این نتیجه رسیدم که تنها برای امکاناتش و معدود دوستانی که در این شهر داشتم. امکاناتش که اونقدر نمی‌ارزه که اشکالاتش رو تحمل کنم. دوستان هم که بُعد منزل نبود در سفر روحانی!!!

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی        تو بمان و دگران، وای به حال دگران

این وردپرس ۲.۷ هم خیلی چیز محشری شده ها، هر چند هنوز نیومده ولی اینجا عکسهاشو ببینید و کیف کنید!

Share

ازدواج و ارضای غریزه جنسی در نگاه استاد قرائتی

دنبال مطلبی از آقای قرائتی می‌گشتم که چشمم به مطلب جالبتری افتاد! صحبتهایی در مورد مسائل جنسی و ازدواج که بنده به شدت با آنها موافقم؛ هر چند موانع بسیار زیادی بر سر راه این صحبتها هست. از جمله خود خانواده‌ها که غالبا به خاطر حرف مردم و یک سری خرافات و مزخرفات، فرزندان خود و دیگران را درمنگنه می‌گذارند.
این صحبتها را در چند سایت دیدم که هر کدام خلاصه‌ای نوشته بودند. من سعی کردم یه جورایی از جمع آنها، نسخه‌ی کاملتری ارائه کنم. نوشته‌های به رنگ خاکستری حاشیه‌های بنده است!

صحبتهای آقای قرائتی در کنگره خانواده و سلامت جنسی

اول که می‌نشیند، می‌گوید این گل جلوی سن را بردارید، من ۳ – ۲ نفر را نمی‌بینم. آخر جلسه هم اعلام می‌کند که؛ «این نظر من بود، حالا خودتان با هم بنشینید درمورد این قضیه حرف بزنید. اما چند نفر با نظر من موافقند؟». دست‌های تعداد زیادی از حاضران بلند می‌شود. در تمام مدت سخنرانی، حاضران، هم در حال گوش‌دادن به «درس‌هایی از قرآن» بودند و هم درحال خنده. معلوم بود که استاد قرائتی دارد سخن می‌گوید.

من درباره این مسئله قبلا مطالعه جامعی نکرده بودم اما پریشب رفتم نکته‌هایی یادداشت کردم که چیزی شد نزدیک به ۷۰ نکته. تا هرجایش را که رسیدم، اینجا می‌گویم و بقیه را شاید کتابش کردم.

مثل ما درمورد غریزه جنسی، مثل کسی است که جایی مهمان است، چراغ خاموش است و به جای اینکه برود از صاحبخانه بپرسد که کبریت کجاست، تمام آشپزخانه را به هم می‌ریزد، آخرش هم پیدا نمی‌کند؛ درحالی که اگر می‌رفت از صاحبخانه می‌پرسید، راحت کبریت را پیدا می‌کرد. درمورد غریزه جنسی هم همین‌طور است. به جای اینکه از خالق حکیم‌مان بپرسیم که ما در این مورد باید چه بکنیم و چه نکنیم، گیر کرده‌ایم و نمی‌دانیم چه بکنیم.

من کشورهای غربی و اروپایی و آمریکایی زیاد رفته‌ام. همین ماه رمضان امسال هم آمریکا بودم. به نظرم این غربی‌ها در کیف‌کردن از شهوت هم کلاه سرشان رفته؛ فکر می‌کنند خیلی آزادند و خیلی خوش هستند اما کلاه سرشان رفته. از نظر شما، افطاری بیشتر مزه می‌دهد یا شام؟ معلوم است که افطاری. اگر شما چند ساعت گرسنگی کشیده باشی، بعد بیایی بنشینی سر سفره غذا، این خیلی بیشتر به‌ات مزه می‌دهد. درباره شهوت هم همین‌طور است؛ کسی که دائم نگاهش این طرف و آن طرف بوده، زن‌های مختلف را دیده، زن با مرد و مرد با زن اختلاط داشته، یک نگاه به این، یک خنده به آن و… این دیگر همسر خودش برایش هیچ لطفی ندارد، تکراری است؛ درصورتی که مؤمن از همسرش لذت می‌برد؛ یک لذت عمیق.

تمرکز یک اصل است؛ نه تنها در این مورد، در عبادت هم شرط است. می‌گویند جلوی بازار، نماز نخوانید؛ چرا؟ چون هی آدم می‌رود و می‌آید و حواستان پرت می‌شود. در احادیث ما آمده است قاضی اگر کفش‌اش تنگ است، نباید قضاوت کند چون تمرکز ندارد و قضاوت‌اش درست نیست. در درس‌خواندن هم باید تمرکز داشت وگرنه چیزی یاد نمی‌گیریم.

نگه داشتن چشم، باعث می‌شود مرد زنش را با دیگران مقایسه نکند. آن‌وقت وقتی می‌آید خانه و زنش را می‌بیند، ‌او را زیباترین زن دنیا می‌بیند چون زن دیگری را ندیده. حتی اگر نمره زنش ۱۳ هم باشد، برای او بهترین نمره است؛ برای همین است که در قرآن سفارش شده مردها و زن‌ها نگاهشان را نگه دارند. به زن‌ها هم توصیه شده زینت‌هایشان را آشکار نکنند. این باعث می‌شود زن خودش را به رقابت با زن‌های دیگر نیندازد. معلوم است که اگر زنی بخواهد با ۲۰۰ تا زن دیگر رقابت کند (در زیبایی، در آرایش و در لباس) حتما شکست می‌خورد.

پس بهتر است ببینیم خالق ما در مورد سلامت خانواده و سلامت جنسی چه می‌گوید، آن‌وقت نه خیلی نیازی به کنگره داریم و نه تشکل و کمیسیون و شورای عالی و…

چرا زشت است؟
خالق می‌گوید خانواده قداست دارد. ۲ رکعت نماز فرد متاهل از ۷۰ سال عبادت انسان مجرد بالاتر است. خانواده باعث کم‌شدن جرم و جنایت می‌شود، باعث کاهش تنش‌ها می‌شود. وضع اقتصادی آدم‌ها را خوب می‌کند (برای بنده که به شدت جواب داد). در قرآن آمده است کسانی که با همسران خود رابطه زناشویی دارند را نباید ملامت کرد؛ «الا علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیرملومین»؛ درصورتی که در جامعه ما، یک چیزهایی رسم شده که خودمان تویش گیر کرده‌ایم و هیچ ارتباطی هم به دین و قرآن ندارد. چرا زنی که بیوه شده نباید ازدواج کند؟ «نه، زشت است…» چرا زشت است؟ یا می‌گویند زن و شوهر در دوران عقد نباید نزدیکی داشته باشند. چرا؟ این را از کجا درآورده‌اید؟ «نه، اینجا خانه پدرش است، خانه خاله است، خانه عمه است، نمی‌شود، زشت است…» کی گفته زشت است؟ این جوان‌ها نیاز دارند به این موضوع، باید خانه هرکس که هست، برایشان اتاق خلوت بگذارید تا با هم باشند. زشتی ندارد، شرعا زن و شوهر هستند. ما یک لحاف کرسی را برداشته‌ایم و کرده‌ایم «لنگ»، آن‌وقت می‌خواهیم آن را ببندیم به کمرمان! خب، معلوم است که نمی‌شود. «حج تمتع» را برای چی اسمش را گذاشته‌اند حج تمتع؟ برای اینکه بعد از احرام شما بروید و از همسر شرعی‌تان «تمتع» بگیرید و لذت ببرید.

قرآن عبادت را باعث تقوا دانسته و تقوا را باعث فلاح. سوره مومنون را ببینید؛ «قدافلح المومنون، الذین هم فی صلاتهم خاشعون والذین هم عن اللغو معرضون…» تا آنجا که می‌فرماید در وصف مومنینی که به فلاح رسیدند؛ «والذین هم لفروجهم حافظون، الا علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیرملومین» (آیات ۱۶ – ۱ سوره مؤمنون). ببینید که در اینجا، خشوع و گریه در نماز را کنار استفاده از همسر گذاشته؛ دین و لذت جنسی. چقدر عالی و ظریف اینها را در کنار هم آورده.

از روی میخ بلند شوید!
بعضی‌ها یک گیرهایی برای ازدواج گذاشته‌اند که خیلی عجیب است؛ «اول لیسانس‌ام را بگیرم، بعد…». در اسلام این‌طوری نیست؛ بهره‌بردن از همسر که لیسانس و دیپلم نمی‌شناسد. چرا وقتی شما تشنه‌ای، نمی‌گویی اول لیسانس‌ام را بگیرم، بعد آب بخورم؟! «اول دختر اول باید ازدواج کند، بعد دومی.» چه ربطی دارد؟ آمدیم و دختر اول هیچ‌وقت نخواهد ازدواج کند. یک خانمی چند وقت پیش برای من نامه نوشت که از دست پدر و مادرم خیلی شاکی‌ام؛ آن موقع که من پیش‌دانشگاهی بودم، خواستگارهای خوبی داشتم، نگذاشتند ازدواج کنم. حالا دانشگاه‌ام را هم رفته‌ام اما دیگر خواستگار ندارم. ما روی میخ نشسته‌ایم، هی می‌گوییم آخ! خب از روی میخ بلند شو، اینکه دیگر کمیسیون نمی‌خواهد! همان‌طور که حضرت لوط جلوی قوم منحرفش درآمد و گفت «الیس منکم رجل رشید؟» (سوره هود، آیه ۷۸)، ما هم درمورد این مسائل یک آدم رشید می‌خواهیم؛ کسی که صف‌شکنی کند.

در قرآن ۳۰بار کلمه «معروف» آمده، نصفش درمورد رفتار با همسر است. در اسلام، مرد در هر بار کامیابی از همسرش باید مایه بگذارد. در قرآن کیفر زن ناشزه (نافرمان) این است که اول موعظه‌اش کنید، اگر به راه نیامد، رختخواب‌تان را جدا کنید. این-یعنی پشت‌کردن به همسر و محروم‌کردن او از این مسئله- یک کیفر حساب می‌شود. اسلام می‌گوید هیچ‌کس اجازه ندارد همسرش را معلق نگه دارد؛ یعنی باید تکلیفش را با او روشن کند؛ یا باید با او رابطه داشته باشد یا طلاقش بدهد.

پول نداشته باش، زن داشته باش
مشکلات اقتصادی هم نباید مانع ارضای صحیح غریزه جنسی شود. «الان پول ندارم زن بگیرم» یعنی چی؟ پول نداشتن یک مشکل است و همسرنداشتن یک مشکل دیگر. به خانمت بگو الان پول ندارم، حالا عقد کن تا بعدا برویم خانه خودمان (اینجاست که خانواده‌ها به هیچ وجه راضی نمی‌شوند و داماد بیچاره حتما باید خیلی چیزها را داشته باشد!). این قیدهایی که ما برای ازدواج درست کرده‌ایم، به آن ضربه می‌زند. هیچ هم احتیاج به روان‌شناسی و جامعه‌شناسی ندارد. مگر تشنگی، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی لازم دارد؟ نیاز به همسر هم مثل آب است. فرق آب با همسر چیست؟ پیامبر روی منبر داشتند سخنرانی می‌کردند، زنی بلند شد و گفت یا رسول‌الله، من شوهر می‌خواهم.

وسط سخنرانی، پیامبر حرفش را قطع کرد – آن‌قدر که موضوع مهم است – و گفت کی این زن را می‌گیرد؟ حالا الان اگر یک خانمی از این در بیاید تو و بگوید من شوهر می‌خواهم، دستگیرش می‌کنیم و تا نبریمش کلانتری، ولش نمی‌کنیم. مگر گناه کرده؟! این قیدها باید برداشته شود.

شما هر چیزی را از دین حذف کنید، فردا باید کنگره‌اش را بگذارید. غریزه جنسی نیاز به آموزش ندارد، شما قیدها را بردارید، گیرها را برطرف کنید، اصلاح کنید، خودش راه خودش را پیدا می‌کند. خواب و خنده و خوراک و… مگر آموزش می‌خواهد؟!

Share

باب الحدیث

دیروز داشتم در سایت معظم تبیان قدم می‌زدم که با یک نرم‌افزار در مورد احادیث معصومین برخورد کردم. این نرم‌افزار که به نام باب الحدیث است احادیث جالبی از معصومین علیهم السلام را جمع آوری کرده و موارد جانبی مثل تقویم، دعاها، اذان و گالری عکس هم دارد. قبل از توضیح بیشتر دو تا از حدیثهایی که به دلم نشست را برایتان بنویسم:
حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) :خانه‌ای که بچه در آن نیست، برکت در آن نیست. این حدیث قابل توجه دوستانی که می‌گویند یک اشتباه کردیم کافیه، دومیش رو فعلا مرتکب نمی‌شیم!! منظور از اشتباه اول ازدواجه که البته مزاح می‌کنند!

امام جعفر صادق (علیه السلام): هر که خانه ای داشته باشد و مؤمنی به نشستن در آن نیازمند است و از او جلوگیری کند ( یا دریغ کند ) خدای متعال ( به فرشتگانش ) خطاب کند که: ای فرشتگان من بنده مؤمن به بنده دیگرم از نشستن در خانه دنیا بخل ورزید ، به عزت و جلال خودم سوگند او هرگز ساکن بهشت من نگردد. این یکی هم که امروزه به شدت مبتلابه است. چه بسیارند خانه‌های خالی و چه بسیارترند نیازمندانی که مجبورند با اجاره‌های وحشتناک در خانه‌های محقر به سر برند.

باب الحدیث

این نرم‌افزار هم متاسفانه مثل برخی نرم‌افزارهای اسلامی و ایرانی دیگر اشکالات متعددی دارد:

۱. مصرف cpuی ۱۰۰% حتی زمانیکه برنامه در system tray بوده و هیچ کاری نمی‌کند! خداوند thread را برای چنین مواقعی آفرید.

۲. سرعت بسیار بالا! کافیست در بخش احادیث، نام حضرت رسول را انتخاب کنید، حال با خیال آسوده بروید چند چایی نوش جان کنید، در برگشت امیدوار باشید که برنامه پاسخ داده باشد… و خداوند بهینه‌سازی را آفرید.

۳. تنظیمات ویندوزتان را باید به !n (ان فاکتوریل) تغییر دهید تا برنامه به درستی نمایش داده شود… و unicode اختراع شد، هر چند ظاهرا برنامه با دلفی نوشته شده و دلفی هم که قربونش برن! تا حالا بویی از unicode نبرده!

۴. مصرف بیش از ۵۰ مگابایت حافظه! برای برنامه‌ای که فقط یک پایگاه داده احتمالا دارد، ۵۰ مگابایت نشان از مدیریت نادرست حافظه دارد.

ولی از حق نباید گذشت که زحمت زیادی کشیده‌اند و قصد خیر هم داشته‌اند. امیدوارم این نوشته را که در نظرات سایت تبیان هم نوشتم، بخوانند و به دل نگیرند و مشکلاتش را برطرف کنند.

Share

مردان مخالف اشتغال زنان، پردرآمدترند؟

گزارشی در سایت بی‌بی‌سی در مورد اشتغال زنان دیدم که خیلی برام جالب بود، چون نظر شخصی خودم هم بود! باتوجه به اینکه در خیلی جاها بی‌بی‌سی فیلتره، متن گزارش رو گذاشتم  ولی اگر تونستید، نظرات ارائه شده برای این گزارش رو هم حتما ببینید. تعجب می‌کنید! اصل مطلب

بر اساس یک گزارش تازه، مردانی که معتقدند زنان باید در خانه بمانند و کار نکنند، نسبت به مردانی که چنین فکر نمی کنند، درآمد بیشتری دارند.
پژوهشی که در دانشگاه فلوریدای آمریکا آنجام گرفته نشان می دهد درآمد مردانی که جای زنان را در خانه می بینند، نسبت به مردانی که طرز فکر مدرن تری از کار کردن زنان دارند، بسیار بیشتر است.

بالعکس، زنانی که طرفدار کار کردن زن بیرون از خانه اند، در مقایسه با زنان دارای طرز فکر “سنتی” درآمدی بیشتر دارند.

در این پژوهش، محققان دانشگاه فلوریدا، ابتدا در سال ۱۹۷۹ میلادی با بیش از ۱۲ هزار مرد و زن که بین ۱۴ تا ۲۲ سال سن داشتند، مصاحبه کردند. طی دو دهه بعد از آن، سه بار دیگر با همین گروه مصاحبه شد که آخرین مصاحبه در سال ۲۰۰۵ صورت گرفت.

نتایج این مطالعه که در “مجله روانشناسی کاربردی” در آمریکا به چاپ رسیده نشان می دهد که مردان مخالف اشتغال زن در خارج از خانه، بطور متوسط سالانه حدود هشت هزار و پانصد دلار بیشتر از سایر مردان حقوق می گیرند.

آیا می توان چنین برداشت کرد که همیشه مردان دارای طرز تفکر مردسالارانه از نظر شغلی موفق ترند؟ آیا مردانی که تنها نان آور خانواده‌اند در مجموع در کسب درآمد بیشتر، جدی‌ترند؟ آیا می‌توان گفت مردان دارای طرز تفکر “سنتی” بیش از سایر مردان دارای حس برتری جویی‌اند؟

Share