هر آنچه می‌دانی نگو

وصیت امیرالمومنین به فرزندش محمد بن حنفیه

ای فرزندم آنچه را نمی دانی نگو، بلکه تمام آنچه می دانی را نگو که خدا بر اعضای تو فرائضی تعیین کرده که روز قیامت، به آنها بر علیه تو اعتراض می کند و درباره آنها سوال می کند … و خداوند می فرماید إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِکُمْ ما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیم‏
به خاطر بیاورید زمانی که آن [شایعه] را از زبان یکدیگر می‌گرفتید، و با دهان خود سخنی می‌گفتید که به آن علم نداشتید؛ و آن را کوچک می‌پندارید در حالی که نزد خدا بزرگ است!

وسائل الشیعه، ج‏ ۱۵، ص ۱۶۹

Share

دلم خواست و دوست داشتم یعنی چه؟

دلم می‌خواهد پاسخی است که غالبا اگر جواب منطقی برای عملکرد خود نیابیم و از مغلطه و سفسطه هم نتوانیم استفاده کنیم، دست به دامان آن می‌شویم و افسوس که غالبا هم این پاسخ دروغ نیست، یعنی واقعا چون دلمان خواسته است، آن کار را کرده ایم.

اما دلم خواست و دوست داشتم یعنی چی؟

در برخی موارد استفاده از این دو جمله متداول، مشکل خاصی پیش نمی‌آورد و اگر طبق میل دلمان رفتار کنیم گناهی هم نکرده ایم، مثلا دلمان چلوکباب می خواهد، و سفارش می دهیم! یا دلمان هوس مسافرت کرده است، می‌رویم. یا دلمان می خواهد سریال ببینیم، کنترل را برداشته و می‌زنیم iFilm. اینها غالبا موارد مباحی هستند که اگر بتوانیم رضایت خدا را هم در نظر داشته باشیم، علاوه بر اینکه به دلمان رسیده ایم، عبادت هم کرده ایم. مثلا به قول علامه مصباح، شما وقتی دارید غذای جدیدی می‌خورید به این نیت که نعمتهای جدید پروردگار را تجربه کرده و شکرگزاری کنید و با کمک این غذا قوت کار و عبادت پیدا کنید، غذا بخورید!

اما اگر دل ما مثلا شراب خواست، یا خواست که در مجلس عروسی برقصیم یا دلمان خواست که بدِ دیگران را بگوییم، یا دوست داشتیم که لباس تنگ و بدن نما بپوشیم یا دلمان خواست صورتمان را هفت قلم آرایش کنیم و گیسوهایمان را در معرض نمایش عموم بگذاریم، یا به نامحرم پیامک عاشقانه بفرستیم یا دلمان خواست چشم چرانی کنیم و هزاران چیز دیگر که می دانید؛ چه کنیم؟ آیا همین که دلمان خواست مجوز انجام عمل صادر می شود؟ یا شرط دیگری هم هست؟

به شخصه هروقت با پاسخ دوست داشتم یا دلم خواست روبرو می شوم، یاد قرآن می‌افتم که به طور خطرناکی هشدار می دهد:

أَفَرَ‌أَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَـٰهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّـهُ عَلَىٰ عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِ‌هِ غِشَاوَهً فَمَن یَهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّـهِ ۚ أَفَلَا تَذَکَّرُ‌ونَ
پس آیا کسی که خدایش را هوایش (دلش) قرار داده دیدی؟ و خدا او را از روی علم و آگاهی خود [بر اینکه شایسته هدایت نیست] گمراه کرد، و بر گوش و دلش مُهرِ نهاد، و بر چشم [دلش] پرده ای قرار داد، پس چه کسی است که بعد از خدا او را هدایت کند؟ آیا متذکّر [حقایق] نمی شوید؟

ما با گفتن دلم خواست، تلویحا بیان می کنیم که بنده خدا نیستیم و بنده دلمان هستیم، متاسفانه اکثر افراد مثل من، مشرکیم و خودمان خبر نداریم، بت بزرگ ما در درون خود ماست!

سعی کنیم، اگر به معاد اعتقاد داریم، از این پس کمتر از این جمله‌های خطرناک استفاده کنیم: دلم خواست، دوست داشتم، … بیشتر به این فکر کنیم که آیا این کار درست است یا نه، یعنی با عقل و دین سازگار است یا نیست ساده تر اینکه آیا مورد رضایت معبود است؟

اما دلیل این نوشتار، چند حدیث بود که امروز به نرم افزار کاغذ دیواری نورانی اضافه کردم:

لَیْسَ لَکَ أَنْ تَتَکَلَّمَ بِمَا شِئْتَ لِأَنَّ اللَّهَ یَقُولُ وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْم‏
سزاوار نیست هر چه دلت می‌خواهد بگویى، زیرا خداوند متعال در قرآن مى‏فرماید «از آنچه علم ندارى پیروى نکن»لَیْسَ لَکَ أَنْ تَسْمَعَ مَا شِئْتَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلا
حق نداری به هر چه دلت می‌خواهد گوش کنی،زیرا خدای عز و جل می فرماید «همانا گوش و چشم و دل، همه مسؤولند»لَیْسَ لَکَ أَنْ تَقْعُدَ مَعَ مَنْ شِئْتَ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقُولُ «إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ وَ إِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرى‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»
حق نداری با هر که دلت خواست نشست و برخاست کنیچرا که خدای تبارک و تعالی می‌فرماید «هرگاه کسانی را دیدی که آیات ما را استهزا می‌کنند، از آنها روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یادآوری با گروه ظالمین منشین»

احادیث از امام موسی کاظم علیه السلام (وسائل الشیعه، ج ‏۱۵، ص ۱۷۲ و مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها، ص ۳۴۴)

Share

زبان، متهم ردیف اول

حدیث بسیار گرانسنگی از جناب ابوذر نقل شده که مدتی است در حین رانندگی همنشین من شده است. با سپاس از سایت وزین راسخون و بیان شیوای استاد مصباح… بخشی از این حدیث در باب زبان است که گویا بیشترین گناهان را همین تیکه گوشت قرمز رنگ مرتکب می شود و هر روز صبح تمام اعضای بدن از زبان تمنا می کنند که شر درست نکند!

این بخش حدیث بسیار زیبا و شنیدنی است. این حدیث به گفته گوینده، از نظر سند بسیار معتبر است و البته محتوای پرمغزش گویاترین سند راستی آن است. حدیث بسیار طولانی است که کامل آن را می توانید از اینجا بخوانید. متاسفانه ترجمه ندارد و هر چه گشتم ترجمه اش را نیافتم.

نصایح حضرت رسول به ابوذر در باب سخن گفتن

…ای ابوذر، همانا خدا نزد زبان هر گوینده‌ای است، پس تقوای الهی پیشه کنید و بدانید چه می‌گویید. ای ابوذر سخن زاید را ترک کن و از کلام، به آنچه تو را به حاجتت می رساند کفایت کن. ای ابوذر برای دروغگویی انسان همین بس که هر چه می شنود، بیان کند. ای ابوذر هیچ چیزی شایسته تر از زبان برای حبس طولانی نیست! ای ابوذر همانا اکرام مسلمان ریش سفید و اکرام حاملین عامل به قرآن و اکرام حاکم دادگر مثل اجلال (گرامی داشت) خداست. ای ابوذر! عمل نمی کند آنکه زبانش را حفظ نمی کند. ای ابوذر عیب جو و مداح و طعنه زن نباش و مجادله نکن. ای ابوذر مادامی که بنده، بد اخلاق باشد از خدا دور می‌شود. ای ابوذر کلمه طیب صدقه است

…یَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ اللهَ عزّ و جلّ عِنْدَ لِسَانِ کُلِّ قَائِلٍ فَلْیَتَّقِ اللهَ امْرُؤٌ وَ لْیَعْلَمْ مَا یَقُولُ یَا أَبَا ذَرٍّ اتْرُکْ فُضُولَ الْکَلَامِ وَ حَسْبُکَ مِنَ الْکَلَامِ مَا تَبْلُغُ بِهِ حَاجَتَکَ یَا أَبَا ذَرٍّ کَفَى بِالْمَرْءِ کَذِباً أَنْ یُحَدِّثَ بِکُلِّ مَا یَسْمَعُ یَا أَبَا ذَرٍّ مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ أَحَقَّ بِطُولِ السِّجْنِ مِنَ اللِّسَانِ یَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ مِنْ إِجْلَالِ اللهِ تعالى إِکْرَامَ ذِی الشَّیْبَهِ الْمُسْلِمِ وَ إِکْرَامَ حَمَلَهِ الْقُرْآنِ الْعَامِلِینَ وَ إِکْرَامَ السُّلْطَانِ الْمُقْسِطِ یَا أَبَا ذَرٍّ مَا عَمِلَ مَنْ لَمْ یَحْفَظْ لِسَانَهُ یَا أَبَا ذَرٍّ لَا تَکُنْ عَیَّاباً وَ لَا مَدَّاحاً وَ لَا طَعَّاناً وَ لَا مُمَارِیاً یَا أَبَا ذَرٍّ لَا یَزَالُ الْعَبْدُ یَزْدَادُ مِنَ اللهِ بُعْداً مَا سَاءَ خُلُقُهُ یَا أَبَا ذَرٍّ الْکَلِمَهُ الطَّیِّبَهُ صَدَقَهٌ…

تدبر در حدیث

نکات کلیدی

  • بدانید چه می گویید( در حرف زدن دقت کنیم و بدون تفکر حرف نزنیم)
  • حرف اضافی نزنید ( اگر حاجت و ضرورت نیست، ساکت بمانیم)
  • هر چه می شنوید، بیان نکنید (حتی برخی حرفهای کاملا صحیح را نیاز نیست تکرار کنیم. باید بصیرت داشت. این را البته به پیامک و ایمیل هم می‌توان تعمیم داد. هر پیامک خنده دار و هر ایمیل غیر بهداشتی را سریع فوروارد نکنیم. اگر خدای نکرده توهینی باشد یا تنها کمک به ریختن قبح یک گناه بکند به ازای تمام افرادی که پیامک شما را دریافت کرده اند و باز فرستاده اند، شما گناه کرده اید. پیامکهای غیراخلاقی که زیاد هم رایج است از این دست است. پیامکی را ارسال کنید که اگر روز قیامتی در کار باشد و آن را به ما نشان دادند، خجالت نکشیم. اگر در همین عالم امام زمانی باشد و اعتقاد داشته باشیم که اعمال ما بر ایشان عرضه می شود، خجالت نکشیم. در آتشم بیفکن و نام گنه مبر *** کاتش به گرمی عرق انفعال نیست)
  • عیب جو نیاشید، زیاد مدح دیگران نکنید و نیش دار سخن نگویید. (طعنه زدن بسیار بد شمرده شده لیکن بسیار هم رایج است)
  • در سخن گفتن، مجادله نکنید. (اگر طرف مقابل لج بازی می کند ما تمام کنیم.)
  • سخن پاکیزه بگویید (متاسفانه در قشر جوان، کمتر رعایت می شود، گویی چرند و پرند گفتن یک حسن است)

حرف آخر

زبان ریشه بسیاری از گناهان و معضلات است. بسیاری از مشکلات خانوادگی با سخن چینی ایجاد می شود و با حفظ زبان هم درمان می شود. سخن تیری است که تا رها نکرده ای در اختیار توست و چون رها کردی، تو در اختیار اویی. متاسفانه غالب حرفهایی که در جمعهای خودمانی می زنیم، در بهترین حالت، حرف اضافی است و اتلاف عمر. سخن گفتن زیادی، غالبا به سمت گناه کشیده می شود که شایعترین آن غیبت است که از زنا بدتر است!

صاحب ذوقی می گفت، خداوند برای زبان دو زندان قرار داده تا به راحتی شروع به فعالیت نکند، دندانها و لبها ساختاری شبیه میله ها و درب زندان است!

می‌توانید «ای ابوذر» را بردارید و به جایش نام خودتان را بگذارید! پیامبر زنده است.

خوش سخن باشید.

Share