محرم ۹۱ در خضری

شکر خدا را که در پناه حسینیم       گیـتی از این خوبتـر پنـاه نـدارد

از امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده است که رسول خدا (ص) به حسین علیه السلام نگاهی کرد در حالی که در مقابلش بود؛ پس او را روی دامن نشاند و فرمود: همانا بر اثر کشته شدن حسین حرارتی در دل های مؤمنان ایجاد می شود که هرگز خاموش نخواهد شد.

نَظَرَ النَّبِیُّ ص إِلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع وَ هُوَ مُقْبِلٌ فَأَجْلَسَهُ فِی حِجْرِهِ وَ قَالَ إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَهً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا

مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏۱۰، ص: ۳۱۸

 

 

چند پیوند مفید:

عکسهای بیشتر از محرم خضری (همه چی آنلاین)

تغییر رنگ تربت امام حسین به قرمز در روز عاشورا + عکس و فیلم

مرگ بالینی ملک عبدالله

قواعد ظهور محقق شده است، آماده شویم

نگویید حسین را منتظرانش کشتند

Share

کوچ نزدیک است

روزمرّگی درد بد درمانیست…

خدا را شکر که برخی اتفاقات ناگهانی هستند، وگرنه زندگی آنقدر تکراری و خسته کننده می شد که هر آینه آرزوی مرگ می کردیم. خدا را شکر که طبیعت همیشه بهار نیست، تا یادمان از خزان نرود. خدا را شکر که همیشه ایام به کام نیست تا یادمان از خدایمان نرود… بزرگی می گفت همه انسانها قبل از رفتن تذکر می گیرند؛ یکی از تذکرات رفتن و کوچ کردن دوستان و آشنایان است.

محمد مهدی پورحسن، مسئول بانک صادرات، شعبه خضری. زیاد نمی شناختمش، لیکن دفعه قبل که به خضری رفته بودم خیلی اتفاقی گذرم به بانک صادرات افتاد و برای آخرین بار دیدمش و سلام علیکی کردیم. مثل دفعات قبل خنده رو بود… امروز اما دیگر مسئول شعبه نیست، یک سانحه کافی بود تا جمعیتی داغدار شوند. افسوس که فراموشی زود تاثیر می کند. هفته ای نخواهد گذشت که مسئول شعبه دیگری تعیین خواهد شد، و باز عبرت گیرندگان قلیلند.

فکر که می کنم، بسیارند دوستان و آشنایانی که با یک خبر کوتاه، مدتها افسوس نبودنشان را خورده ام. اما روزمرّگی همچنان درد بددرمانی است؛ گویی مرگ تنها برای دیگران است. گویی ما همیشه جوان خواهیم ماند و فرصت جبران همواره هست! شما اینطور فکر نمی کنید؟ خیلی موضوع جدی و پیچیده ای است. پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: مردم در خوابند، آنگاه که مردند بیدار می شوند. خدا کند که ما زودتر بیدار شویم.

قصد ما این است که نمیریم تا توبه کنیم، اما آنقدر توبه نمی کنیم تا می میریم. (آیت الله بهجت؛ نقل به مضمون)

Share

حشره ای به نام تقژ

هر ساله در همین زمانها، حول و حوش خرداد ماه، صدای قژنگ قژنگ موجودی در باغات و کشتزارهای خضری به گوش می رسد که همشهریان ما به آن ” تَـقژ ” گویند. به شخصه در جای دیگری این موجود را ندیده ام و اسم علمی این موجود را نمی دانم. تقژ که در بوته های خار و سر شاخه های درختان به وفور یافت می شود فرایند تولد بامزه ای هم دارد. گفتم ذکرش کنم شاید اسم علمی آن را کشف کنیم!

حشره ای به نام تقژ

حشره ای به نام تقژ

تقژی که به تازگی متولد شده است

تقژی که به تازگی متولد شده است

پوسته تقژی که  به تازگی متولد شده است

پوسته تقژی که به تازگی متولد شده است

Share

خضری

یکی دو هفته قبل رفته بودیم خضری. بیکاری هم خیلی چیز خوبیه ها! آدم با فراغ بال به هر کجای دنیا که بخواد میره. جاتون خالی خیلی خوش گذشت. حدود یک هفته ای اونجا بودیم. فقط مهدیار کمی اذیت کرد که خوب نمک کاره. کلا پسرم نسبت به چند هفته قبل خیلی بهتر شده ولی هنوز به شدت ترسویه و کافیه یک تلق کوچک بشه که از خواب بیدار شه. وقتی خوابه موبایلها آفلاینه، تلفن روی صدای کمه و من باید یواش یواش تایپ کنم، درست مثل الان!

این پست را به صورت آزمایشی، از طریق سایت فلیکر می فرستم، بد نیست یه نگاهی به عکسهای من در فلیکر بیندازید.

Share