خطبه فدکیه حضرت صدیقه زهرا سلام الله علیها

مقدمه

ابتدا شهادت مظلومانه حضرت زهراء را به محضر حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، امام خامنه ای و تمام مسلمانان جهان تسلیت عرض می کنم.

خطبه فدکیه، از آن خطابه های فوق العاده ای است که هر انسان بی غرضی با خواندن آن حیرت زده می شود که چگونه یک زن با استناد مکرر به آیات قرآن، غاصبین خلافت را مات و مبهوت می کند… توصیه می کنم حتما شده یکبار این خطبه را بخوانید چه شیعه باشید و چه سنی. اگر شیعه اید که با اهل بیت پیامبر بیشتر آشنا خواهید شد و اگر سنی هستید چه بسا به نور فاطمه (س) دریچه جدیدی در زندگیتان باز شود آنگونه که بر روی دانشمند سنی، عبدالمنعم حسن سودانی، باز شد.

زهرا سلام الله علیها نوری است که خاموش نخواهد شد، بانویی است که هر چند کوتاه زیست اما در همین زمان کم سرور زنان عالم شد.

لازم به ذکر است که این خطبه از کتاب زندگانی حضرت زهرا (ترجمه و تدوین روحانی) و بخش کوتاهی از آن از جلد ۲۹ بحارالانوار چاپ بیروت (که از مراجع اصلی کتاب زندگانی حضرت زهرا هم بوده است) تهیه شده است. البته هر دو مرجع از طریق نرم افزار ارزشمند جامع الاحادیث نور در اختیار بنده قرار داشت.

گزیده ای از این خطبه

چون خداوند سراى پیمبران و جایگاه برگزیدگانش را براى پیامبر خود برگزید، کینه‏ها و دورویى‏ها آشکار و پرده دین دریده شد. هر گمراهى مدّعى و هر گمنامى سالار و هر یاوه‏گویى در پى گرمى بازار خویش، شیطان سر از کمینگاه خود به درآورد و شما را به سوى خود فراخواند، و بسیارى از شما را آماده پذیرفتن دعوتش و منتظر فریبش یافت! شما هم سبکبار در پى او دویدید و به آسانى در دام فریبش خزیدید. و او آتش انتقام را در دلهاتان برافروخت. آثار خشم در چهره شما نمایان گردید و سبب شد که بر غیر شتر خود داغ نهید و در غیر آبشخور خود وارد شوید. این در حالى بود که هنوز دو روزى از مرگ پیامبرتان نگذشته، سوز سینه ما خاموش نشده، جراحت قلب ما التیام نیافته، و هنوز پیامبر خدا در دل خاک جاى نگرفته بود. (برای خواندن متن کامل خطبه به ادامه مطلب بروید) ادامه‌ی خواندن

Share

فاطمه، دردانه رسول خدا

«این نوشته را با خود زمزمه کنید»

روزگار غریبی است دخترم! دنیا از آن غریب تر!
این چه دنیایی است که دختر رسول خدا را در خویش تاب نمی آورد؟
این چه روزگاری است که «راز آفرینش زن» را در خود تحمل نمی کند؟
این چه عالمی است که دردانه ی خدا را از خویش می راند؟
روزگار غریبی است دخترم. دنیا از آن غریب تر.
آنجا جای تو نیست دنیا هرگز جای تو نبوده است. بیا دخترم، بیا، تو از آغاز هم دنیایی نبودی. تو از بهشت آمده بودی، از بهشت آمده بودی…
***
 گریه نکنید عزیزان من! شما از این پس جای گریستن بسیار دارید. بر هر کدام از شما مصیبت ها می رود که جگر کوه را کباب می کند.
حسن جان! این هنوز ابتدای مصیبت است، رود مصیبت از بستر حیات تو عبور می کند. مظلومیت جامه ای است که پس از پدر قاعده ی تن تو می شود. تو مظلوم مضاعف می شوی که مظلومیتت نیز در پرده ی استتار می ماند.
حسین جان! زود است برای گریستن تو! تو دیگر گریه نکن! تو خود دردانه ی اشک آفرینی!
بیا از روی پای من برخیز و سر بر سینه ام بگذار اما گریه نکن.
گریه ی تو دل فرشتگان خدا را می سوزاند و جگر رسول خدا را آتش می زند.
***
این پای را بگو از ارتعاش بایستد. این دست را بگو که دست بدارد از این لرزش مدام، این قلب را بگو که نلرزد، این بغض را بگو که نشکند و اشک از ناودان چشم نریزد.
این دل بی تاب را بگو که فاطمه هنوز نمرده است.
ای جلوه ی خدا! ای یادگار رسول! زیستن بی تو چه سخت است.
ماندن بی تو چه دشوار.
این مرگ مرگ تو نیست، مرگ تمام عالم است، حیات بی تو، حیات نیست.
این مرگ نقطه ی ختمی است بر کتاب جهان.
زمین تو را با چه دلی در خویش می گیرد و متلاشی نمی شود؟
آسمان با چه چشمی به رفتن تو می نگرد که از هم نمی پاشد و فرو نمی ریزد؟
خدا اگر نبود، من چه می کردم با مصیبت عظمی؟
انا لله و انا الیه راجعون

برگرفته از کتاب کشتی پهلو گرفته

منبع: سایت مستور

می دانید به چه فکر می کنم؟ فکر می کنم چگونه برادران ناتنی ما با موضوع شهادت حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها) کنار آمده اند. چگونه آنها عمل خلیفه دوم را توجیه می کنند؟

همین یک سوال به نظر من کافیست تا متوجه شوند جناب عمر، شایسته خلافت نیست. البته جوابهای برخی از علمای اهل سنت را هم دیده و هم شنیده ام، لیکن در عجبم که با چنین جوابهای سطحی چطور خودشان را قانع کرده اند؟ نمی ترسند از گلایه زهرا سلام الله علیها؟ نمی ترسند از رویارویی با پیامبر خدا؟

Share