آپارتاید سبز

دکتر یاسر سبحانی فرد – استاد دانشگاه:

« کافی است یکی یا چند نفر از این جماعت در جمعی حضور داشته باشند. آنها این حق را برای خود قائلند که از میان یک جمع بزرگ، با پر رویی تمام نظراتشان را در بوق کرده و چنان جوی می سازند که کسی جرات نکند با انها مخالفت کند وگرنه روستایی، گرسنه، بی سواد، سیب زمینی خور و نفهم خواهد بود. حتی اگر طرف مخالفشان استاد دانشگاه هم باشد او را سهمیه ای و بسیجی خطاب می کنند و اگر جزء آنها هم نباشد در مرحله اخر طوری به او می گویند که از شما انتظار نداشتم اینطور فکر کنید که طرف احساس خجالت شدیدی کرده و دیگر چنین حرفی را نزند.
در هر صورت این افراد در جمع مثلا ۳۰ نفره یک کلاس شاید ۱۰ درصد باشند اما جو را طوری نشان می دهند که فقط آنها حرف زده و دیگران سکوت کنند. اینها هیچگاه به این فکر نمی کنند که اکثریت مردم ساکت در جمع یک کلاس یا اتوبوس یا خیابان، چرا ساکت هستند؟ و آیا سکوتشان به معنی تایید حرف آنهاست؟… »

جانا سخن از زبان ما می گویی…

متن کامل را در منبع اصلی بخوانید

Share

جستجوی بخشی از کلمه در گوگل و جی میل!

یک نکته بسیار عجیب در مورد تمام موتورهای جستجو:

فرض کنید بخواهید با یک جستجو تمام کلماتی که با “گل” شروع می شوند مثل گلزار، گلستان، گلی و … را لیست کنید. اولین چیزی که به ذهن می رسد استفاده از حروف خاص (wild card) مثل * و ؟ است. در مورد این مثال ظاهرا باید “گل*” را جستجو کنیم. اما متاسفانه هیچ یک از موتورهای جستجو این امکان را به کاربر نمی دهند. این موضوع ساده که در تمام پایگاههای داده ی کوچک با یک query امکان پذیر است، ظاهرا در پایگاههای بزرگ مشکلاتی را ایجاد می کند که باعث شده موتورهای جستجو از آن پرهیز کنند. حتی در gmail که یک پایگاه داده کوچک از ایمیلهای شخصی است، چنین جستجویی امکان پذیر نیست! و این یک فاجعه است. تصور کنید تنها بخشی از ایمیل شخصی در ذهن شماست و قصد جستجوی نام وی را دارید؛ اما نمی توانید…

متاسفانه هیچ یک از موتورهای جستجوی مشهور مثل گوگل، یاهو و آلتاویستا امکان جستجوی بخشی از کلمه را ندارند.

Share

تست هوش

یکی از دانشجویان هوشمند (ابوالفضل علوی هوشمند) تست هوشی برایم ایمیل زد که جالب بود. گفتم شما هم بی نصیب نمانید.

شما هم اول سوالات را پاسخ دهید و بعد جواب ها رو ببینید

مسئله ۱ – فرض کنید راننده یک اتوبوس برقی هستید. در ایستگاه اول ۶ نفر وارد اتوبوس می شوند ، در ایستگاه دوم ۳ نفر بیرون می روند و پنج نفر وارد می شوند . راننده چند سال دارد ؟
مسئله ۲ – پنج کلاغ روی درختی نشسته اند ، ۳ تا از آنها در شرف پرواز هستند . حال چه تعداد کلاغ روی درخت باقی می ماند؟
مسئله ۳ – چه تعداد از هر نوع حیوان به داخل کشتی موسی برده شد ؟
مسئله ۴ – شیب یک طرفِ پشت بام شیروانی، شصت درجه است و طرف دیگر ۳۰ درجه. اردکی روی این پشت بام تخم گذاشته که تخمش در کمتر از ۲ ثانیه به زمین می رسد. تخم مرغ از کدام سمت پرت شده است؟
مسئله ۵ – هواپیمایی از ایران به سمت ترکیه در حرکت است و در مرز این دو سقوط می کند، بازمانده ها را کجا دفن می کنند؟
مسئله ۶ – من دو سکه به شما می دهم که مجموعش ۳۰ تومان می شود. اما یکی از آنها نباید ۲۵ تومانی باشد . چطور ؟

*
*
*
*
*
*
*
*
*
*

جواب مسئله ۱ – راننده اتوبوس هم سن شما باید باشد . چون جمله اول سوال می گوید ” تصور کنید که راننده اتوبوس هستید.”

جواب مسئله ۲ – همه کلاغ ها ، چون آنها فقط ” در شرف پرواز ” هستند و هنوز از روی درخت بلند نشده اند..( اگر جواب شما ۲=۳-۵ بوده بدانید دوباره محاسبات جلوی تفکرتان را گرفته است.)

جواب مسئله ۳ – هیچ . آن نوح بود که حیوانات را به کشتی برد و نه موسی ( “چه تعداد ” جلوی فکر کردن شما را گرفته است.)

جواب مسئله ۴ – سوال اشتباه است. چون وقتی از اردک استفاده شده دیگر نباید از کلمه تخم “مرغ” استفاده شود!

جواب مسئله ۵ – آنها جان سالم بدر برده اند . شما به وسیله کلمه دفن کردن منحرف شده اید در حالیکه آنها “بازماندگان” هستند!

جواب مسئله ۶ – یک ۲۵ تومانی و یک ۵ تومانی . به یاد بیاورید ( فقط یکی از آنها ) نباید ۲۵ تومانی باشد و همین طور هم هست . یک سکه ۵ تومانی داریم. شما با عبارت ” یکی از آنها نباید … ” فریب خوردید.

Share

لا یوم کیومک یا اباعبدالله

امسال ایام محرم را دور از اینترنت و در دستجات عزاداری شهرم خضری گذراندم، جای همه دوستان خالی؛ چه در میان هیات “سینه زنی ابوالفضلی” چه در هنگام خوردن غذاهای نذری و چه در آبدارخانه مسجد. یاد قدیما کردیم و عقده ها رو وا کردیم.

شب عاشورا خواب عجیبی دیده بودم که هیچ تعبیری برایش به ذهنم نمی رسید: همسایه ما (حسین یاسین) یکی از هیاتهای زنجیرزنی را برای شام دعوت کرده بود. جمعیت زیادی آمده بودند طوریکه عده ای از مردم داخل کوچه نشسته بودند و داشتند غذای نذری را صرف می کردند (در واقعیت هم شب قبلش این دعوت صورت گرفته بود). در این میان ناگهان تعدادی خودرو، وحشیانه به میان جمعیت زدند و مردم سراسیمه پراکنده شدند، پدری که پسرش روی پایش نشسته بود و داشت به فرزندش غذا می داد به زیر یکی از ماشینها رفت و جان سپرد. من و دوستان برای اینکه از سرعت خودروها کم کنیم با سنگ به شیشه ی ماشینهایشان می زدیم ولی آنها مثل دزدانی که از پلیس فرار می کنند با سرعت در میان جمعیت حرکت می کردند. صبح که بیدار شدم فکر کردم مثل همیشه خواب آشفته است…

ظهر روز عاشورا که به خانه آمدم دیدم تلویزیون چیزی از مراسم تهران نشان نمی دهد و مرتب زنجان و آران و بیدگل و برخی شهرهای دیگر را نشان می دهد. احتمال دادم در تهران اوضاع خراب است. اخبار شبانگاهی که خبر از آشوبها داد و گفت برخی از اراذل با خودرو به عزاداران حمله کرده اند و حتی دو نفر را زیر گرفته ا ند، دوهزاریم جا افتاد.

واقعا تاسف بار بود، صحرای کربلا داشت تکرار می شد، عده ای که دینشان را به چند صباح دنیا فروخته اند و دلشان را به چرندیات چند تلویزیون اجنبی خوش دارند هر غلطی که خواستند کردند و من نمی دانم که پلیس کجا بود! در تصاویر پخش شده اثری از پلیس نبود. امیدوارم ترس عامل این کوتاهی نبوده باشد که اگر باشد فاتحه پلیس را باید خواند.

ای کاش دستگاه قضایی دست از مدارا بردارد و قاطعانه برخورد کند.

ای کاش جوانان و دانشجویانی که هنوز بر طبل لجاجت می کوبند، بیدار شوند.

ای کاش شعار یا حسین میرحسین تولید نمی شد که حالا شعارهای ضد حسین(علیه السلام) تولید شود.

ای کاش تنها به دنبال هیجانات و احساسات حرکت نکنیم و ساعتی تفکر کنیم که بهتر است از هفتاد سال عبادت.

Share