مقاله و ما ادریک ما المقاله

حدود ۱۳ سال قبل، استادم آقای پروفسور کبیر یک مقاله ای را پشت درب اتاقشان زده بودند که به نظرم جزء بهترین مقالاتی بود که تاکنون خوانده ام! بازی اعداد را متوقف کنید؛ شمارش مقالات سرعت پیشرفت علمی را کم می کند. پیشنهاد می کنم این مقاله را حتما بخوانید.

در همان دوران، آقای دکتر داوری اردکانی هم مقاله ای در روزنامه ایران منتشر کرد با این عنوان: توهم توسعه علمی از طریق افزایش تعداد مقالات در فهرست ISI

در ادامه بخشهایی از این مقاله را بخوانید

قضیه وقتی دشوار می شود که ISI نه فقط ملاک مطلق در رتبه بندی علمی کشورها و تعیین مقام و مرتبه دانشمندان می شود بلکه مقام بلندی پیدا می کند و به صورت هیکل مقدسی درمی آید که چون و چرا در مطلق بودن آن جهل و کفر به شمار می رود. در این صورت چه بسا که ISI به کلی بی فایده و حتی مضر شود. ISI را باید همان که هست بازشناخت و پذیرفت و از آن فایده برد. ISI مرکزی است که مقاله ها را فهرست می کند و البته مقاله های همه مجله ها در فهرست آن نمی آید…
ما از ابتدا تلقی صحیحی از ISI نداشتیم و چون تازه وارد راه علم سنجی شده بودیم و ملاک و میزان نداشتیم (و اگر هم داشتیم و داشته باشیم به طور معمول به ملاک های خودی اعتماد نمی کنیم) ناگزیر ISI را ملاک مطلق علم و جهل فرض کردیم و به کسی که مقالاتش در فهرست ISI درج نشده است، نمره صفر دادیم و او را در علم بی صلاحیت دانستیم. این یک ظلم ساده نیست بلکه می تواند اقدامی در جهت سست کردن رشته ارتباط علم با جامعه علمی کشور و فراهم ساختن مجال برای ظاهرسازی و مقاله پردازی باشد…
من یک بار اصرار به نوشتن مقاله در مجله های خارجی را دعوت به صدور کالای علم به خارج و نوعی مهاجرت روحی دانشمندان خواندم. کسانی آزرده شدند. اگر سخن من خطا است آزردگی چه وجهی دارد؟ به جای آزرده شدن بیایند بطلان آن را نشان دهند و بگویند پژوهش کردن و نوشتن مقاله و بسته بندی کردن و صدور آن به خارج چه فوائد و محسناتی دارد. 

اما پس از این زمان، متاسفانه کمتر کسی به این موضوع پرداخت و امروزه اکثر دانشگاهیان و اساتید در تلاشند که مقاله بسازند و علم تولید کنند… دو سه روز قبل خبرنامه ISC شماره ۵۸ در سامانه اداری دانشگاه برایمان ارسال شد. در همان زمان ایمیلی هم از جناب آقای دکتر کبیر دریافت کردم که یکی از جداول این خبرنامه را به چالش کشیده و گفته بودند این معیارها تماما مبتنی بر مقاله است و جا دارد که اساتید دانشگاه واکنشی نشان دهند.

ابتدا خوب است جدول را ببینید. این جدول معیارهای رتبه بندی دانشگاههای جهان اسلام را نشان می دهد. همان طور که ملاحظه می کنید در این جدول ارتباط با صنعت هیچ جایی ندارد. حتی معیارهای آموزش و نواوری هم بر اساس مقاله تعریف شده اند. این حجم از پرستش مقاله فقط در ایران امکان پذیر است! بنده در پاسخ به ایمیل استادم متنی را نوشتم که بد نیست اینجا هم منتشر شود:

متاسفانه نگاه کمّی به مقوله تولید علم و دل خوش کردن به معیارهای رتبه بندی داخلی و جهانی که حقا و انصافا ابزاری برای استعمار پژوهشگران جهان سوم است، فاتحه ی پژوهشهای کاربردی را خوانده است. آن قدر ماجرا تلخ شده که اگر دانشجوی دکترا بخواهد یک مسئله ای از صنعت را حل کند، استاد راهنما و کمیته داوران پروپوزال، با آن مخالفت می کنند چرا که ممکن است مقاله ی زیادی از آن استخراج نشود.
فی الحال نقش مقاله برای اساتید، نقش اسباب بازی است برای کودکان. نظام سلطه این اسباب بازی را برای ما ساخته و معیارهایش را پرداخته است. برایمان کف می زند که احسنت! چقدر تولید علم تان رشد دارد! ما هم مثل کودکی که تعدد اسباب بازیهایش را به رخ سایر کودکان می کشد، پروفایل گوگل اسکولارمان را به رخ می کشیم که آی نفس کش! من h-index ام چنین است و جزء دانشمندان یک درصد برتر عالمم و سر بلند می کنیم و چه بسا به سایر همکاران هم نگاهی عاقل اندر سفیه بیندازیم که خاک بر سرت، تو h-index ات چقدر پایین است… حال آنکه خودمان می دانیم این علم، مفتش گران است.

علم واقعی را امثال دکتر فخری زاده و شهید تهرانی مقدم تولید می کردند و می کنند. آنها که خوب می دانند از مقاله، بخاری گرم نمی شود و به دنبال علمی بودند و هستند که به عمل درآید.

سرتان را درد نیاورم… این موضوع حل نخواهد شد مگر با یک کودتای تمام عیار در وزارتخانه و دانشگاهها. وزارتخانه ما عنوان اسمی اش علوم، تحقیقات و فناوری است، لیکن عنوان واقعی آن وزارت تولید مقاله است. باید وزیری انتخاب شود که مقاله برایش بت نباشد. باید روسای دانشگاهها افرادی انتخاب شوند که علمشان را با عمل درآمیخته باشند و باید آیین نامه ارتقا طوری عوض شود که مقاله در آن نقش خدا را نداشته باشد.
شاید راه انداختن یک کمپین برای اصلاح ساختار وزارتخانه، کمکی بکند.

امیدوارم به زودی دولتمردان به این نتیجه برسند که اهمیت دادن زیاد به مقاله، سبب کاهش کیفیت علم و گسست بیشتر دانشگاه از صنعت می شود. باید به جای اینکه دانشجویان و اساتید را به سمت تولید مقاله سوق دهیم، به سمت حل مشکلات واقعی جامعه و صنعت حرکت دهیم. این کار نیازمند حمایت همه جانبه وزارتخانه است و آیین نامه ارتقاء هم باید به طور مبنایی تغییر کند.

سایر عناوین مناسب برای این مطلب:

تولید علم یا تولید مقاله

اصلاح آیین نامه ارتقاء

مقاله، محور تمام امتیازها

آموزش فدای پژوهش

Share

فرایند دریافت مجوز خروج برای اعضای هیئت علمی طرح سربازی

یکی از فرایندهایی که احتمالا بخش عمده ای از اساتید طرح سربازی و سایر دوستان امریه سپاه را درگیر می کند، دریافت مجوز خروج از کشور برای صدور یا تمدید گذرنامه است. متاسفانه کارگزینی دانشگاه اطلاعات درستی به همکاران نمی دهد و ممکن است وقت زیادی برای دانستن فرایند گردش کار از همکاران و سربازان عزیز تلف شود. لذا تجربه خودم را به اشتراک می‌گذارم شاید به کار کسی آمد و دعای خیری کرد! البته این که می نویسم برای سفر عمره است، لیکن برای سفرهای علمی هم باید فرایند مشابهی طی شود.

نحوه‌ی دریافت مجوز برای سفر زیارتی عمره مفرده

قبل از هر چیز مدارک احراز هویت شامل شناسنامه و کارت ملی و چند نسخه کپی از آنها به همراه چند قطعه عکس همواره همراهتان باشد.

۱. دریافت نامه ای از کارگزینی هیات عملی خطاب به وزارت علوم (نه نیروی انسانی سپاه) مبنی بر نیاز شما به خروج از کشور برای انجام عمره مفرده

۲. رفتن به طبقه ۱۲ وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری نزد آقای رضایی (آدم خوش برخوردی است). یادتان باشد که فرم ثبت نام نهایی عمره (که از سایت لبیک دریافت کرده ابد) به همراه فرمهایی که بانک ملت به شما داده را همراهتان ببرید. در این طبقه سه نامه، یک نسخه اصلی برای سپاه، یک رونوشت برای حراست وزارتخانه و یک رونوشت برای دانشگاه به شما تحویل داده می شود. مطمئن شوید که سه نسخه را به شما داده اند و مانند بنده یک نسخه کم نباشد که وقتتان تلف خواهد شد.

۳. نسخه حراست را به طبقه ۱۳ ببرید تا نامه‌ی محرمانه‌ای خطاب به حفاظت اطلاعات سپاه مبنی بر موافقت با خروج شما آماده کنند.

۴. نسخه اصلی نامه وزارت به همراه پاکت مهر و موم شده حراست را به مرکز عملیات نیروی انسانی سپاه نزد جناب سروان ح. م. ببرید تا راهنماییتان کند. اگر با ماشین باشید بهتر است چون در همان منطقه باید چند بار بین ساختمان مرکز عملیات و موقعیت شهید زین الدین و ستاد فرماندهی جابجا شوید (فاصله بین مراکز حدود یک کیلومتر یا بیشتر است.) آدرس مرکز عملیات: اتوبان بسیج، سه راه تختی، میدان مطهری، مرکز عملیات نیروی انسانی سپاه. دقت کنید که چند نوع مطهری و تختی در تهران داریم میدان مطهری افسریه نزدیک ورزشگاه تختی است. در مرکز عملیات خوب است چک کنید ببینید پرونده شما ناقص نباشد (عکس یا نامه شروع به کار و …) که دوباره کاری نشود.

۵. مرکز در نهایت (پس از حدود ۱:۳۰ ساعت امضاء گرفتن از این و آن) نامه مهر و موم شده ای به شما می دهد که باید ببرید ستاد فرماندهی سپاه، بخش حفاظت اطلاعات. این ستاد در همان نزدیکی است. پس از هماهنگی با حفاظت (آقای دها…) به داخل ستاد هدایت می شوید که آنجا نامه ای خطاب به سپاه مرکز استان به شما خواهند داد و یک سری مطالب حفاظتی هم می گویند. اگر می خواهید از تهران گذرنامه بگیرید، نامه را خطاب به گذرنامه می دهند و به گام ۷ بروید! والا نامه خطاب به سپاه مرکز استان است. (دو قطعه عکس باید همراه داشته باشید)

۶. به سپاه استان رفته و آنجا نامه‌ای خطاب به گذرنامه شهرستان صادر می شود.

۷. نامه را از اداره گذرنامه گرفته و همراه سایر مدارک به پلیس +۱۰ مراجعه کنید و تمام.

در آخرین بخش، متنی روی تخته نوشته بود:

تعریف اعصاب: چیزی که هیچ کس ندارد و همه انتظار دارند که تو داشته باشی
تعریف توقع: چیزی که همه دارند و تو نباید داشته باشی

Share