این روزها، مهدیار حداقل ۱۲ ساعت وقت مبارک مرا می گیرد! کافیه بذاریش زمین تا بره به آسمون (ونگش رو می گم). شبها بیداریم و روزها خواب نداریم! البته همیشه اینجوری نیست ها… بیش از هر چیز از شستن و عوض کردن خوشش میاد، یعنی کیف می کنه اونقدر که ما هم به وجد میایم. دلم می خواد یکی از فیلمای بامزه ش رو بذارم (شاید وقتی دیگر). خدا را شکر
با همهی این احوال دیروز موفق شدم نصف رسالهام را برای استادم ارسال کنم (که ملاحظه و تصحیح کنند) و امیدوارم تا ۱۰ روز آینده الباقی را هم بفرستم و به زودی برای جلسه پیش دفاع به تهران بروم.
سلام سید
تو بالاخره عمویی یا بابا! یا سیدعلی؟
پسرمه دوست دارم عکسشو بذارم، مشکلیه!!
سلام بابا
آقا مگه دگردیسی که هر چند مدت عکس ولی عهدت میذاری؟
خدا زیادش کنه – ان شاء الله کثرت اولاد داشته باشی.
علیک السلام.
فکر نکنم دیگه متاهلی به تهران بیام ولی اگر آمدیم حتما.
سلام…
سلام برسونید بهش…
تهران اومدید بی خبر نذارید…
مشتاق دیدار…
سه نقطه…