ما که الحمدلله بیشمار نیستیم

دو روز قبل رفتم سر کلاس دیدم که روی تخته سفید! با ماژیک فسفری سبز رنگ نوشته شده ما بی شماریم. از آنجایی که این عبارت درست جایی نوشته شده بود که همیشه “بسم الله الرحمن الرحیم” را می نوشتم، خواستم آن را پاک کنم. لیکن با ماژیک فسفری بود و پاک نشد. ضمن اینکه چند نفری هم اعتراض کردند که چرا قصد پاک کردن آن را دارید. خندیدم و ناچار زیر همان بسم الله را نوشتم و …امروز هم که رفتم سر همان کلاس، هنوز این شعار باقی بود، البته معلوم بود که تلاش زیادی انجام شده ولی فقط یک حرف آن پاک شده بود.

یاد ماجرای ملانصرالدین افتادم: یه وقتی ملا خواست ملت رو بذاره سر کار، رفت سر کوچه و شایعه در انداخت که توی ده بالا دارن سیب زمینی مفتی پخش می کنن. همشهریای زودباور ملا هم بی درنگ به سمت ده بالا به راه افتادند. ملا که توی دلش به سادگی مردم می خندید به خانه اش رفت . یواش یواش جمعیت زیاد و زیادتری به سمت سیب زمینیها به راه افتاد، ساعتی بعد ملا از خانه اش بیرون آمد، دید همچنان ملت دارند به سمت ده بالا حرکت می کنند. از چند نفری پرسید که توی ده بالا چه خبره، گفتند دارند سیب زمینی مفتی پخش می کنن. ملا یواش یواش شک کرد، گفت نکنه واقعا دارن سیب زمینی پخش می کنن!… خلاصه آخرش این شد که ملا هم یک زنبیل برداشت و رفت ده بالا سیب زمینی مفتی بگیره!

حالا اگر متوجه شدید که این ماجرا چه ارتباطی با ۲۲ بهمن داشت ما رو هم خبر کنید!

نتیجه اخلاقی داستان را هم به عهده خوانندگان واگذار می کنیم…

مرجع تصویر فوق

Share