یا رب فرج امام ما را برسان

یکی از اعمال مهم شبهای قدر، خاصه شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان، خواندن مکرر دعای اللهم کن لولیک … است. شواهد و قرائن زیادی نشان از نزدیک بودن ظهور می دهد. این را از سخنان علما و عرفا و بررسی نشانه های ظهور احساس کرده ام. شخصیتهایی چون امام خمینی، آیت الله بهجت، آیت الله شیخ عبدالقائم شوشتری، شیخ عبدالکریم حامد و آیت الله ناصری دولت آبادی صحبتهایی دارند که نشان می دهد ظهور خیلی نزدیک است. نزدیکتر از آنچه ما فکرش را می کنیم. تنها مانده است صیحه ای آسمانی ندا دهد که او و یاورانش برحق هستند.

شعری از رهبر معظم انقلاب

سر خوش ز سبوی غم پنهانی خویشم
چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم

در بزم وصال تو نگویم ز کم و بیش
چون آینه خو کرده به حیرانی خویشم

لب باز نکردم به خروشی و فغانی
من محرم راز دل طوفانی خویشم

یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی
عمری است پشیمان ز پشیمانی خویشم

از شوق شکرخند لبش جان نسپردم
شرمنده جانان ز گرانجانی خویشم

بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر
افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم

هر چند « امین » بسته دنیا نیم اما
دلبسته یاران خراسانی خویشم

از همه دوستان التماس دعا داریم.

Share

خدا کند که بیایی

میلاد آخرین وصی برحق پیامبر اعظم، حضرت ولی عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء بر همه شیعیان عالم مبارک باشد.

یاد شاعر اهل بیت آقاسی عزیز بخیر، در دانشگاه از نزدیک دیده بودمش، خاکی بود و عاشق. خداوند رحمتش کند:

با همه لحن خوش آوایی ام
در به در کوچه تنهایی ام

ای دو سه تا کوچه زما دورتر
نغمه تو از همه پرشورتر

کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی

کاش که همسایه ما می شدی
مایه آسایه ما می شدی

هر که به دیدار تو نائل شود
یک شبه حلال مسائل شود

دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه مارا عطشی دست داد

نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت

نام تو آرامه جان من است
نامه تو خط امان من است

ای نگهت خواستگه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب

پرده برانداز زچشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم

ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده دیدار ما…

انشاءالله این آخرین نیمه شعبان قبل از ظهور باشد

Share

نیا نیا گل نرگس!

دنبال شعری می گشتم که سر از جای دیگری درآوردم. شعر زیبایی در مورد حضرت ولی عصر (روحی فداه) که در اینجا ذکر شده بود. با توجه به اینکه مرجع شعر ذکر نشده بود فکر کردم نویسنده بلاگ، خودش شاعر این شعر است، لیکن از آنجا که در کشور عزیزمان حق کپی رایت معنی ندارد و متاسفانه دزدی ادبی به صراحت صورت می گیرد، جستجویی کردم و به مرجع اصلی شعر و شاعر جوان آن (مهدی قاسمی) رسیدم. نویسنده بلاگ مذکور بیت آخر شعر را که معرف شاعر بود، جهت انحراف دشمن و رضایت حضرت ولی عصر (عج) حذف کرده بودند. خدا عاقبت ما را بخیر کنه!

به هر حال قصد سخنرانی ندارم، فردا جمعه است خواستم وبلاگم را با این شعر زیبا مزین کنم.

نیا نیا گل نرگس جهان که جای تو نیست
دو صد ترانه به لبها یکی برای تو نیست

نیا نیا گل نرگس که در زلال دلی
هزار آینه نقش و یکی ز خال تو نیست

نیا نیا گل نرگس تو را به خاک بقیع
که شهر ما نه مُحیای گامهای تو نیست

نیا نیا گل نرگس نیا به دعوت ما
هزار نامه کوفی یکی برای تو نیست

نیا نیا گل نرگس به آسمان سوگند
قسم به نام و نهادت دلی برای تو نیست

نیا نیا گل نرگس ز رنجمان تو مکاه
کسی ز خلق و خلائق فدای راه تو نیست

نیا نیا گل نرگس بدان و آگه باش
که جای سجده گه ِ ما هنوز مال تو نیست

نیا نیا گل نرگس به مادرت زهرا
کسی برای شهادت به کربلای تو نیست

نیا نیا گل نرگس سقیفه ها برپاست
ردای سبز خلافت ولی برای تو نیست

نیا نیا گل نرگس فدا شوی مولا
برای عصر عجیبی که خواستار تو نیست

نیا نیا گل نرگس که چون علی تنها
به فجر صبح ظهورت کسی کنار تو نیست

نیا نیا گل نرگس به جان تشنه عشق
دعا دعای ظهور است ولی برای تو نیست

نیا نیا گل نرگس به مجلس ندبه
که ندبه ، ندبه خرقه است و پایگاه تو نیست

نیا نیا گل نرگس دعای عهد کجاست؟
نه این نماز جماعت به اقتدای تو نیست

نیا نیا گل نرگس که حرف من . . . « میعاد »
فقط بیان ِ سرابی ست که انتظار تو نیست

Share

تو آخرین تیری که ایزد در کمان داشت

سال ۱۳۷۹ از چند تن از دوستان خوبم خواستم که نوشته‏ای برایم بنویسند که به یادگار نگه دارم. هیچ کدام ننوشتند جز یک نفر که انتظار نداشتم. آن یک نفر مصطفی مرادی بود، مردی از تبار قم. شعری نوشت که بسیار به دلم چسبید. امروز توی ذهنم بود که مطلبی برای نیمه‏ی شعبان بنویسم، یادم از آن شعر آمد. نمی‏دانم شاعرش کیه، شاید خود مصطفی این شعر را سروده باشد، ولی هر چه که هست آنقدر برایم خوشایند بوده که آن کاغذ تا الان تا نخورده در پوشه‏ی اسنادم باقی مانده…
در مطلع شعر نوشته شده بود: تقدیم به خاک پای یوسف زهرا؛ امیدوارم که خاک پای حضرت ولیعصر (عج) باشیم.

ای آفتـاب بی‏افول عشـق مهــدی وای طلعت رویت طلوع عشق مهـدی
ای بردن نامت نزول عشق مهـدی وای حب تو شرط قبول عشق مهـدی
تو آخرین تیری که خالق در کمان داشت

کز لحظـه‏ی اول دل ما را نشان داشت

ما سیـزده آلاله را بوییــده بودیم در سیـزده میخانه می نوشـیده بودیم
با سیـزده خورشید ره پیموده بودیم سربسته می‏گویم خدا را دیده بودیم
اما تو چیز دیگری هستی، نگـارم

جمعی، اگر چه فرد باشی ای بهـارم

در قاب سینه چون شمایل جای داری از دیده پنهانی و در دل جای داری
غایب ولی هر کوی و منزل جای داری در پرده اما صدر محفل جای داری
نادیده ای یوسف خریدار تو هستیم

آزاده‏ایم امـا، گرفتـار تو هستـیم

ای مظهر مردانگی ای مرد، برگرد ای گرمی کاشانه‏های سرد، برگرد
ای چاره‏ساز هر دل پردرد، برگرد برگرد ای یار بیـابانگـرد، برگرد
برگرد ای یوسف که ما چشم انتظاریم

امـید دل، بر دیدنت امیـدواریم

امروز یه پیرمردی به رادیو زنگ زد وگفت: خدا میگه ۱۳ تا معصوم رو فرستادم شما قدرشونو ندونستین و اکثر اونها رو کشتید. این آخریشو به این راحتیها در اختیار شما نمی‏گذارم. باید التماس کنید، باید با تمام وجود اونو بخواید. باید از ته دل دعا کنید…

به راستی اگر همین نیمه‏ی شعبان، یا جمعه‏ی آینده، امام زمان بیاد ما چه خواهیم کرد؟ اصلا انتظار داریم که بیاد؟ خیلی از ما دعا می‏کنیم که خدایا ظهور امام زمان (عج) را نزدیک فرما ولی مسائل بسیار پیش پا افتاده‏ای رو که ایشون از شیعیانش انتظار داره رعایت نمی‏کنیم. امروزه در کشور ما انصاف تقریبا بی‏معنی شده، به هر مغازه‏ای که می‏رویم به صورت پیش فرض انتظار داریم که فروشنده جنسش را قالب کند. ترازوها ناراست شده و ارزشها رخت بربسته‏اند. سازمانها تا جایی که می‏توانند ارباب رجوع را می‏دوانند. وام قرض‏الحسنه معنای خودش را از دست داده. برادر به برادر رحم ‏نمی‏کند. دخترکان، ساعتهای طولانی از روزشان را به آرایش می‏پردازند. عروس خانم‏ها از امام زمان فقط سنشان را خوب می‏دانند که معادل آن را سکه‏ی طلا برای مهریه تعیین کنند. معصومیت کودکان بی‏سرپرست، دستمایه‏ی کسب درآمد انسانهای بی‏وجدان شده و از آنها کودکان خیابانی آفریده که صبح تا شب برای آنها گدایی می‏کنند. صاحبخانه‏ها به مستاجرین رحم نمی‏کنند، گویی نمی‏دانند که مالکیت دنیا چند صباحی بیش نخواهد بود…

زمینه باید آماده شود، زمینه را باید ما آماده کنیم. دو سه روز قبل تلویزیون، عروس و دامادی را نشان داد که خرج عروسی و سفر حج والدینشان را کنار گذاشته و برای دهاتشان یک آمبولانس خریداری کرده بودند. اینها کارهایی است که امام زمان می‏پسندد. هر سال عمره رفتن و هر شب نماز خواندن، هنر نیست، هنر آن است که به خلق خدا خدمت کنیم. احساس خوشایندی که از خدمت به خلق در انسان ایجاد می‏شود با هیچ یک از عبادات دیگر حاصل نمی‏شود. امام علی (ع) هر شب به نیازمندان جامعه‏اش رسیدگی می‏کرد. انسانهای بزرگ به خاطر عبادات شبانه‏شان بزرگ نشده‏اند، به خاطر خدماتی که به دیگران کرده‏اند بزرگ شده‏اند.

خداوندا به ما توفیق خدمت به دیگران عنایت کن…

Share