یادمه جایی خونده بودم که آنها که بر بندگان خدا سخت بگیرند، خداوند هم در حساب و کتاب آخرت بر آنها سخت خواهد گرفت. دیروز مشکلی در بانک تجارت دانشگاه داشتم که به سادگی آب خوردن حل میشد ولی به دلیل یک خانم بداخلاق که تا چندی پیش کارمند جزء بانک بود و مدام به روی رئیس قبلی میخندید، کارم راه نیفتاد. این آدم که الان معلوم نیست به چه دلیلی رئیس شده، دقیقا مثل برج زهر مار شده بود و یه جوری رفتار میکرد انگار رئیسه! و از همین رو کارم که راه نیفتاد بماند، کاری کرد که تا دو هفتهی دیگر و شاید بیشتر هم کارم راه نیفته… خاک بر سر ما آدمها که تا به یه جایی میرسیم خودمون رو میگیریم و یادمون میره که روزی بوده که از چنین برخوردهایی که دیگران داشتهاند متنفر بودیم…
لازم به ذکره که می گن از هر چی بدت بیاد، سرت میاد. من از بانک تجارت به شدت متنفرم و همین موضوع باعث شده که هر از چند گاهی سروکارم به این بانک مزخرف بیفته!