امام و انس با قرآن

سالروز ارتحال امام عزیز (رحمه الله علیه) را تسلیت عرض می کنم.

مدح خورشید نام کتابی است که دربرگیرنده مجموعه خاطرات رهبر عزیز انقلاب از امام خمینی است. خاطره ای در باب انس با قرآن دیدم که خیلی جالب بود. ما با اینکه اعتقاد داریم قرآن سخن خداست، لیکن در زندگی ما خیلی کم رنگ است. اصلا گویی سخن خدا برای ما مهم نیست. ساعتها صرف شبکه های اجتماعی و سرگرمیهای غیرسودمند می کنیم، اما دریغ از ۱۰ دقیقه نشستن پای کلام خدا. ان شاءالله در این ماه ضیافت الهی که خواندن یک آیه معادل با ختم قرآن، ثواب دارد، روزی حداقل چند آیه با تدبر بخوانیم. چه اینکه بزرگان در ماه مبارک از ۳ جزء تا ۱۰ جزء در روز می خوانده اند.
انس امام با قرآن - Imam and Quran

امام که آمده بودند ایران – سال ۵۷ – خوب ما اول یک نظر امام را دیدیم، روزی که ایشان وارد شدند امام را آنجا زیارت کردیم بعد هم شب که آمدند مدرسه‌ی رفاه یک نظر دیدیم، نزدیک هم نرفتم که مبادا مزاحمشان بشویم که همه‌ی دورشان را گرفته بودند، میبوسیدند، من گفتم، من یک نفر حداقل اذیت نکنم امام را، نرفتم، [گفتم] بعد میرویم خدمت امام.

فردا شبش بود ظاهراً، یا یکی دو شب بود که آن مدرسه‌ی علوی بودند، فرستادند ما را خواستند، بنده و بقیه‌ی برادرانی که عضو شورای انقلاب بودیم ماها را خواستند. من وارد اتاق شدم، سر شب بود دیدم امام نشستند پشت قرآن دارند
قرآن می‌خوانند. حالا کی است؟ دو سه روز بعد از ورود امام، آن روزهایی که شماها لابد یادتان هست در خیابان ایران و آن محوطه‌ی اطراف چه خبر بود از جمعیت و ولوله‌ی جمعیت. امام مراجعات به او شده، آمده‌اند، رفته‌اند.
حالا غیر از اینکه مردم آمده‌اند مراجعه کردند، افراد خصوصی، سیاستمداران، روحانیون، ـ نمیدانم ـ دوستان قدیمی، افراد متفرقه آمدند خدمت امام، یکی پیشنهاد کرده، یکی پرسیده، یکی چیزی گفته، مرتب مشغول بود امام. سرشب، ایشان در این همه غوغا که حالا بعدش هم باز یک عدهای بخواهند ملاقات کنند، یک عده‌ای کار دارند، تا آخر شب باز امام کار داشت، در همه‌ی این غوغاها بعد از نماز مغرب و عشا ایشان نشسته بودند در یک اتاق تنها، انگار که در این دنیا هیچ خبری نیست قرآن را باز کرده بودند، مشغول قرآن خواندن بودند. یعنی امام یک روز هم قرآن خواندن یادشان نمیرفت؛ مرتب قرآن میخواند. ببینید این دل با قرآن آشناست که اینجوری است.
درس تفسیر قرآن کریم ۱۳۶۰/۱۱/۰۹

Share

بهشت جای عقلهای تعطیل و چشم و گوشهای بسته نیست

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَّا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا یَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَـٰئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَـٰئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ ﴿١٧٩

و مسلماً بسیاری از جنّیان و آدمیان را برای دوزخ آفریده ایم [زیرا] آنان را دل هایی است که به وسیله آن [معارف الهی را] در نمی یابند، و چشمانی است که توسط آن [حقایق و نشانه های حق را] نمی بینند، و گوش هایی است که به وسیله آن [سخن خدا و پیامبران را] نمی شنوند، آنان مانند چهارپایانند بلکه گمراه ترند؛ اینانند که بی خبر و غافل [ازمعارف و آیات خدای] اند.

آیه بسیار تکان دهنده ایست. عقلمان را بیکار نگذاریم. گوش و چشممان را به حقایق بگشاییم و از روی تعصب تصمیم نگیریم.

Share

آثار باستانی و تفکری که مغفول مانده

حسن صیقل گوید: از امام صادق (ع ) درباره آنچه مردم روایت میکنند که : (یک ساعت اندیشیدن بهتر از عبادت یک شب است) پرسیدم و گفتم : چگونه بیندیشد؟ فرمود: از خرابه یا خانه ای که می‌گذرد بگوید:

ساکنینت کجایند؟ سازندگانت کجایند؟ چرا سخن نمیگوئى؟ اصول کافى ج : ۳ ص : ۹۱ روایت ۲

در این سالهای اخیر و با بروز شخصیت عجیب جناب اسفندیار، توجه ویژه ای به آثار باستانی می‌شود، مردم بسیار دغدغه دارند که آثار باستانی حفظ شود و ثبت ملی شود و ثبت یونسکو شود و چه و چه. آنقدر آثار باستانی مهم شده که کم مانده آنها که ندارند به فکر ساختن این آثار بیفتند! آنقدر مهم شده که اگر به کاروانسرای مخروبه‌ای در گوشه‌ای از بیابان، کم‌محلی شود، «۲۰:۳۰» و «کلاغ نیوز» و «بالاتر از خبر» به سراغش رفته و مسئولین را متهم به تساهل می‌کنند.

اما این همه اهمیت برای چیست؟…

هیچ فکر کرده ایم که آثار باستانی واقعا چه ارزشی دارند؟ آیا فقط برای نشان دادن این است که ما پیشینه تاریخی خوبی داریم؟ آیا برای ثبت ملی و بین المللی و فخر فروشی به سایر اقوام و ملل است؟ آیا برای تفریح و گردشگری و جذب توریست است؟ آیا برای این است که هر از چندگاهی میراث فرهنگی آنها را مرمت کند و خبری در تلویزیون پخش شود و اهالی آن منطقه خوشحال؟

برای خود من مدتهاست این سوال وجود دارد، که واقعا اهمیت آثار باستانی و مخروبه‌های تاریخی در چیست؟ چرا اینقدر به آنها بها می‌دهیم؟ این همه اهمیت دادن هضم نمی‌شد، هنوز هم حل نشده…

نظر قرآن در باب آثار گذشتگان

فانظروا کیف کان عاقبه الذین من قبل کان اکثرهم مشرکین (روم ۴۲)

قرآن سخنی از دیدن برای لذت بردن و تفریح نمی کند، می گوید ببینید عاقبت گذشتگان شما چه شد؟ ساکنین این برج و باروها به کجا رفتند؟ عبارت فانظروا بارها در قرآن در پی عبارت سیروا آمده است، یعنی سیر کنید و در آثار گذشتگان نظر کنید، نظری برای عبرت گرفتن نه برای به‌به و چه چه گفتن…

لیکن خدا هم می‌داند که برای امثال نویسنده این حرفها فایده‌ای ندارد چرا که دنیای در دسترس را دوست داریم و آخرت را رها می‌کنیم: بل تحبون العاجله و تذرون الاخره (قیامت ۲۰)

ما اصولا دنیا را دوست داریم و هزار هم در گوشمان بخوانند، باز آخرت حرف نسیه‌ای است که تا نمردیم باورش نخواهیم کرد. حرف آن هم که زده می‌شود با گفتن این که «اینقدر حرف از مرگ و میر نزنید» بحث را عوض می‌کنیم… داریم زندگیمان را می‌کنیم، ما را چه که آخرش به کجا می‌رسیم! کو تا مرگ!

مشکل زمانی حل می‌شود که با تفکر قلبمان را بیدار کنیم، تفکری که شاید هنوز درست نمی‌دانیم چیست؟

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع) یَقُولُ

نَبِّهْ بِالتَّفَکُّرِ قَلْبَکَ وَ جَافِ عَنِ اللَّیْلِ جَنْبَکَ وَ اتَّقِ اللَّهَ رَبَّکَ   اصول کافى ج : ۳ ص : ۹۱ روایت ۲
امیرالمؤ منین (ع ) مى فرمود: با تفکر دل خود را بیدار ساز و در شب پهلو از بستر خواب بدور دار، و از الله، پروردگارت، پرواکن

Share

تغییر نعمت به دست خود انسان است؟

حدود یک سالی هست که قرآنی تهیه کرده ام که یک صفحه اش متن و ترجمه است و صفحه مقابلش تفسیر منتخبی از آیات همان صفحه است. این کار توسط حضرت آیت الله مکارم شیرازی انجام شده و به نظر من از آن کارهایی است که قبلا جای خالی اش احساس می شد؛ مخصوصا برای آنها که حوصله خواندن تفاسیر طولانی را ندارند. این قرآن به طور ناخودآگاه انسان را به تدبر در آیات الهی وا می‌دارد.

نکته جالب در ارتباط با قرآن این است که هر دور که می خوانی اش، نکته‌ی جدیدی کشف می کنی و این از معجزات قرآن است. من عادت دارم مثل کتابهای عادی، زیر آیاتی که جلب توجه می کند، خط می کشم و گاهی این آیات را مرور می کنم.

امروز آیه ای جلب توجهم کرد که مبتلابه تمام انسانهاست و بسیار عبرت آموز:

ذَٰلِکَ بِأَنَّ اللَّـهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّرً‌ا نِّعْمَهً أَنْعَمَهَا عَلَىٰ قَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُ‌وا مَا بِأَنفُسِهِمْ ۙ وَأَنَّ اللَّـهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ آیه ۵۳ سوره انفال

این به این خاطر است که خدا بر آن نیست که نعمتی را که به قومی عطا کرده تغییر دهد تا زمانی که آنان آنچه را در خود دارند تغییر دهند؛ و یقیناً خدا شنوا و داناست.

در توضیح این آیه آمده است:

از امام باقر (ع) نقل شده است : « خداوند به طور قطع حکم کرده است که نعمتی را – که بر بنده اش ارزانی داشته – نگیرد ؛ مگر اینکه از آن بنده گناهی سر بزند و به خاطر آن گناه ، مستحق نقمت و گرفتاری گردد.»

در روایتی از امام صادق (ع) می خوانیم : « خداوند پیامبری از پیامبرانش را به سوی قومی برانگیخت و به او وحی کرد که به قومت بگو : این مطلب بدون استثناست که اهل هر آبادی و هر مردمی که به خاطر اطاعت من در خوشی و خرمی هستند، اگر از آنچه من می پسندم ، برگردند ، من نیز آنها را از حالی که دوست دارند به حالی که دوست ندارند، بر می گردانم و اهل هر آبادی و هر خانواده ای که به خاطر سرکشی از فرامین من گرفتار هستند، اگر از آنچه نمی پسندم به آنچه می پسندم برگردند، من نیز آنها را از حالی که نمی پسندند به حالی که دوست دارند ، بر می گردانم.» از این آیه استفاده می شود که بین  تحولات نفسانی انسان و حوادث روز ، ارتباط مستقیم برقرار است ؛ به وطوری که انسانها با تغییر اوضاع و احوال درونی خود ، سبب تحول حوادث بیرونی می شود.

بر اساس دریافت ذهن ناقص من؛ این یعنی اینکه به عنوان مثال در حوزه مادیات اگر خداوند به شما خانه‌ای عنایت کرد، مادامیکه وضعیت معنوی شما تضعیف نشود (مرتکب معصیت جدیدی نشدید و تنزل روحی پیدا نکردید) خانه شما از دست نخواهد رفت، اگر زراعت خوبی عنایت کرد به همین ترتیب، اگر شغل خوبی عنایت کرد، اگر خودرویی عنایت کرد و … یا در حوزه معنویات اگر نعمت ولایت نصیبتان شد، اگر توفیق خدمتگزاری به مردم نصیبتان شد و یا امثال آنها؛ این نعمات و توفیقات مستدام خواهد بود؛ اگر شما بهتر شدید نعمتها ارتقاء خواهد یافت و اگر بدتر شدید نعمتها تنزل خواهد یافت (زلزله ای خانه را از شما می گیرد و یا طوفانی زراعتتان را خراب می کند و یا انحرافی شما را از نعمت ولایت برمی گرداند) اگر هم که تغییر نکردید، نعمت بلاتغییر خواهد ماند.

Share

Imam: The Light Of Allah

This is a copy from blog htt:\\imam-mahdi-aj.blogspot.com : Read Main Article

Abukhalid Kaboli said: I asked Imam Bagher (as) about the verse of Quran:

So believe in Allah and His Messenger and the Light which We have sent down. And Allah is Acquainted with what you do. ( Quran, Chapter 64, verse 8 )
Imam said: Oh AbaKhalid, swear by God purpose of the light is Imams of Äl-e-Muhammad (PBUH) until doomsday. I swear to God that they are the light sent down; they are light of Allah in heavens and the earth.
Oh Abakhalid, swear by God the light of Imam in heart of believers is brighter than light of the sun at noon. Swear by God, Imams clean hearts of believers and Allah will hide their light from anyone he want, then their hearts are dark.
Oh Abakhalid, no one like us and follow us unless Allah has been cleaned his heart and Allah wont clean heart of someone unless he surrenders to us and makes peace with us and then Allah will keep him away from hard interrogation and he is safe from the great fear of Doomsday. (Osule Kafi, Vol 1, Page 276)

Arabic and Farsi:

العربیه
الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمّدٍ عَنْ مُعَلّى بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ عَلِیّ بْنِ مِرْدَاسٍ قَالَ حَدّثَنَا صَفْوَانُ بْنُ یَحْیَى وَ الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی أَیّوبَ عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْکَابُلِیّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) عَنْ قَوْلِ اللّهِ عَزّ وَ جَلّ فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النّورِ الّذِی أَنْزَلْنا فَقَالَ یَا أَبَا خَالِدٍ النّورُ وَ اللّهِ الْأَئِمّهُ مِنْ آلِ مُحَمّدٍ ص إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَ هُمْ وَ اللّهِ نُورُ اللّهِ الّذِی أَنْزَلَ وَ هُمْ وَ اللّهِ نُورُ اللّهِ فِی السّمَاوَاتِ وَ فِی الْأَرْضِ وَ اللّهِ یَا أَبَا خَالِدٍ لَنُورُ الْإِمَامِ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ أَنْوَرُ مِنَ الشّمْسِ الْمُضِیئَهِ بِالنّهَارِ وَ هُمْ وَ اللّهِ یُنَوّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِینَ وَ یَحْجُبُ اللّهُ عَزّ وَ جَلّ نُورَهُمْ عَمّنْ یَشَاءُ فَتُظْلَمُ قُلُوبُهُمْ وَ اللّهِ یَا أَبَا خَالِدٍ لَا یُحِبّنَا عَبْدٌ وَ یَتَوَلّانَا حَتّى یُطَهّرَ اللّهُ قَلْبَهُ وَ لَا یُطَهّرُ اللّهُ قَلْبَ عَبْدٍ حَتّى یُسَلّمَ لَنَا وَ یَکُونَ سِلْماً لَنَا فَإِذَا کَانَ سِلْماً لَنَا سَلّمَهُ اللّهُ مِنْ شَدِیدِ الْحِسَابِ وَ آمَنَهُ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ الْقِیَامَهِ الْأَکْبَرِ. (اصول کافى جلد ١ صفحه: ٢٧۶ روایه: ١)

فارسی

ابو خالد کابلی گوید از امام باقر علیه السلام پرسیدم تفسیر قول خدای عزوجل را ( سوره تغابن آیه ۸ ) (بخدا و رسولش و نوری که فرستاده‏ایم ایمان آورید) فرمود: ای ابا خالد بخدا سوگند که مقصود از نور، ائمه از آل محمد(ص) باشند تا روز قیامت، بخدا که ایشانند همان نور خدا که فرو فرستاده، بخدا که ایشانند نور خدا در آسمانها و زمین، بخدا ای ابا خالد، نور امام در دل مؤمنین از نور خورشید تابان در روز، روشن‏تر است، بخدا که ائمه دلهای مؤمنین را منور سازند و خدا از هر کس خواهد نور ایشان را پنهان دارد، پس دل آنها تاریک گردد، بخدا ای ابا خالد بنده‏ای ما را دوست ندارد و از ما پیروی نکند تا اینکه خدا قلبش را پاکیزه کرده باشد و خدا قلب بنده‏ای را پاکیزه نکند تا اینکه تلسیم ما شده و با ما آشتی کرده باشد (یک رنگ شده باشد و سازگار) و چون با ما سازش کرد خدا از حساب سخت نگاهش دارد و از هراس بزرگ روز قیامت ایمنش سازد.
Share