امروز روزی است که جوجه ها را می شمارند، خوش به حال جوجه هایی که تا امروز دوام آورده اند!
امشب شبی است که از دیشب و فردا شب چند ثانیه ای طولانی تر است! و یلدایش می نامند.
خداحافظ پاییز برگ ریز، سلام زمستان برف خیز
پی نوشت:
نمی دانم برای شما هنوز یلدا دلچسب است یا نه. اما یلدای من سالهاست که دیگر دلچسب نیست.
یلدای من شبهای چله ای بود که در خضری دور هم جمع می شدیم و با بیخ جوش، کف می زدیم (شما بخون بستنی زمستونی تولید می کردیم!) و بلندترین شب سال را در بزرگترین جمع خانوادگی سپری می کردیم.
یلدای من شب چله ی کلونی (بخوان بزرگ) بود که در دبیرستان نمونه اندیشه قاین (شبانه روزی) پول جمع می کردیم و من و عباس در هوای برفی، پیاده می رفتیم از آن مرد کف می خریدیم و در جمع صمیمی دوستان آن دوران با شادی زایدالوصفی می خوردیم. چه خوش روزگاری بود…
یلدای امسال را در عزای اباعبدالله الحسین (ع) سپری می کنیم.
در برابر وقاحت یک مشت…… در روز عاشورا سکوت می کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام آقا امیر حسین
مدتی از اینترنت دوری گزیدم تا بیشتر دنیای واقعی را ببینم!
ضمنا در نظرات آدرس وبلاگت را به جای .com می نویسی .comm و بازدیدکنندگان نمی توانند به سایت شما برسند.
خوب شد جمله رو اضافه کردین چون سوء تفاهم می شد….
البته سوء تفاهم نشه، این کف زدن (بستنی) با آن کف زدن (سوت و کف) خیلی فرق داره!
جمع بزرگ خانوادگی از موهبت های خدایی واسه این شبه اما چه حیف که محرم است و کف نمی شه زد…
هندونه، خرمالو، لبو،کشته و بلبلی(بخوانید برگه زردآلو)، مویز(انگور خشک)، دیشو وا نون(شیره انگور با نان)… و بساط داستان و خنده در خانه بزرگ خاندان… حیف که محرم است. ولا جای شما را هم خالی می کردی تا برای شما هم دلچسب شود.