یکی از ابزارهای ارتباطی فتنه در سالهای اخیر، ایمیل است. همه ما هر روزه با ایمیلهای مختلفی از افراد شناس و ناشناس مواجهیم. غالبا هم فرض بر این است که ایمیلهای دریافتی چون فوروارد شده اند و مخاطب زیادی داشته اند، درست هم هستند؛ لذا ما هم با کلیک بر روی دکمه forward آن را برای تمام دوستان خودمان ارسال می کنیم و به انتشار آن در دنیای وب و شیوع آن کمک می کنیم. شاید از هر ۱۰ ایمیل اینچنینی ۹ تای آنها درست باشد اما مطمئن باشید که در شرایط فعلی برخی از آنها با مقاصد خاص نوشته شده اند و متاسفانه با اشاعه این ایمیلها آب در آسیاب دشمن می ریزیم و تنور فتنه را داغتر می کنیم. این به نظر من ناشی از سطحی نگری و عدم بصیرت است.
برای روشن شدن بحث چند مثال بزنم:
۱. چندی پیش ایمیلی برایم آمد که با تعدادی تصویر بیان می کرد که پاسارگاد زیر آب رفت!
دوستان متأسفانه خبر بدی دارم که هر ایرانی را برافروخته میکند. سد سیوند در استان فارس در آستانه ء آبگیری است. با این کار برای همیشه آرامگاه کوروش کبیر به زیر آب میرود و بخش بزرگی از پاسارگاد نابود میشود. ..چه نِشستهاى؟؟؟!!!!! «سد سیوند در استان فارس در آستانه آبگیری است که با این کار برای همیشه آرامگاه کورش کبیر نابود میشود.» این خبر را یک منبع مطلع در سازمان میراث فرهنگی اعلام کرده است. ( البته هم اکنون این سد آبگیری شده و آرامگاه به زیر آب رفت) … ای کاش حداقل به خارجیانِ بیتمدن(!!!)، که از داشتن چنین گنجینههایی محروماند، این اجازه را میدادیم تا در حفظ داشتههای ما کوشا باشند و این آثار را به ایشان افتخاری هدیه میکردیم. چون انگار ما هیچ احتیاجی به آنها نداریم…..!! حداقل آبرومان حفظ میشد. … یاران لطفاً این خبر را پخش کنید.
دقت کنید که چگونه ملت را تهییج می کنند و در عین حال چه تناقض آشکاری این متن دارد: یک بار می گوید در آستانه آبگیری است. و در ادامه می گوید هم اکنون آبگیری شده و آرامگاه به زیر آب رفت! این ایمیل را یک دانشجوی دکتری الکترونیک برای من و خیلی دیگر فوروارد کرده بود. ایمیلی که ۳-۴ سال قبل هم برایم ارسال شده بود و همان زمان هم دروغ بودن آن آشکار بود.
۲. پاسخ های شرعی استاد مصباح (وای بر ما)
این ایمیل آنقدر توهین آمیز و مسخره بود که خیلی زود پاکش کردم و از بیان کامل آن معذورم. لیکن هر چی فتوا مربوط به وهابی های تندرو بوده را آورده اند و به عنوان فتواهای آقای مصباح ارائه کرده اند. مثلا: تجاوز به عنف حرام است لیکن اگر در راستای حمایت از ولایت فقیه باشد واجب است! بماند که آقای مصباح ادعای مرجعیت نکرده است و اصولا رساله ندارند.
۳. صحبتهای امام که محقق نشد
در این ایمیل تا توانسته اند سخنان امام را تحریف کرده اند و البته جهت انحراف دشمن به صحیفه نور هم مرجع داده اند. نتیجه گرفته اند که امام دروغگو بوده و سر ملت ساده ایران را کلاه گذاشته است… کلا نویسنده این ایمیل که از سبزهای اموی بوده خیلی دلش برای مردم سوخته بود و قصد روشن کردن مردم را داشت.
۴. نامه محرمانه وزارت کشور به [امام] خامنه ای
در پی اجرای اولین روز از هدفمندی یارانه ها، وزیر کشور آقای محصولی! در نامه محرمانه ای به [امام] خامنه ای خواستار لغو سریع لایحه هدفمندی شد. وی گفت با توجه به ناآرامی هایی که در پی اجرای هدفمندی در برخی استانهای کشور شروع شده است …
این ایمیل که با کلی کار فتوشاپی تولید شده بود اوج نادانی نویسنده را می رساند که نمی دانست محصولی خیلی وقته که دیگر وزیر کشور نیست!
یک موردی هم امروز به دستم رسید که مثلا آلودگی هوا ناشی از بنزین تولید داخل است که ۵۰% آن بنزن است که سرطان زا است و ال است و بل. و با تعدادی عکس و مقداری مظلوم نمایی قصد تهییج مردم را داشت که آی مردم این دولت دارد شما را می کشد. (تو مایه های خاک بر سرتون که اعتراض نمی کنید!)
موارد از این دست زیاد است و شما هم حتما دیده اید. لیکن تکلیف ما چیست؟ زودی بزنیم و فوروارد کنیم؟ یا به فرموده قرآن عمل کنیم و هر گاه خبری دریافت کردیم بدون تحقیق در مورد درستی آن، منتشرش نکنیم. این یک مصداق بارز بصیرت است که ما به عنوان تحصیل کرده به راحتی می توانیم رعایت کنیم اگر بخواهیم. همان بصیرتی که در سالهای اخیر حضرت آقا مرتبا مردم را به آن دعوت می کنند.
موضوع بصیرت ظاهرا خیلی روشن است و همه ما خودمان را بصیر می دانیم لیکن در میدان عمل وضع فرق می کند و خیلی وقتها بدون بصیرت عمل می کنیم و فکر هم می کنیم که بصیرت داریم!
در پایان بخشی از بیانات رهبر عزیز در سال گذشته را مرور کنیم:
* بیانات مقام معظم رهبری در دیدار عمومى مردم چالوس و نوشهر ۱۳۸۸/۰۷/۱۵
خداى متعال به پیغمبرش در آن دوران دشوار مکه میفرماید: اى پیغمبر! من با بصیرت حرکت میکنم؛ «قل هذه سبیلى ادعوا الى اللَّه على بصیره انا و من اتّبعنى»؛ خودِ پیغمبر با بصیرت حرکت میکند، تابعان و پیروان و مدافعان فکر پیغمبر هم با بصیرت. این مال دوران مکه است؛ آن وقتى که هنوز حکومتى وجود نداشت، جامعهاى وجود نداشت، مدیریت دشوارى وجود نداشت، بصیرت لازم بود؛ در دوران مدینه، به طریق اولى. اینى که من در طول چند سال گذشته همیشه بر روى بصیرت تأکید کردهام، به خاطر این است که یک ملتى که بصیرت دارد، مجموعهى جوانان یک کشور وقتى بصیرت دارند، آگاهانه حرکت میکنند و قدم برمیدارند، همهى تیغهاى دشمن در مقابل آنها کند میشود. بصیرت این است.
بصیرت وقتى بود، غبارآلودگى فتنه نمیتواند آنها را گمراه کند، آنها را به اشتباه بیندازد. اگر بصیرت نبود، انسان ولو با نیت خوب، گاهى در راه بد قدم میگذارد. شما در جبههى جنگ اگر راه را بلد نباشید، اگر نقشهخوانى بلد نباشید، اگر قطبنما در اختیار نداشته باشید، یک وقت نگاه میکنید مىبینید در محاصرهى دشمن قرار گرفتهاید؛ راه را عوضى آمدهاید، دشمن بر شما مسلط میشود. این قطبنما همان بصیرت است. در زندگىِ پیچیدهى اجتماعىِ امروز، بدون بصیرت نمیشود حرکت کرد.
جوانها باید فکر کنند، بیندیشند، بصیرت خودشان را افزایش بدهند. معلمان روحانى، متعهدان موجود در جامعهى ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهى و حوزوى، باید به مسئلهى بصیرت اهمیت بدهند؛ بصیرت در هدف، بصیرت در وسیله، بصیرت در شناخت دشمن، بصیرت در شناخت موانع راه، بصیرت در شناخت راههاى جلوگیرى از این موانع و برداشتن این موانع؛ این بصیرتها لازم است. وقتى بصیرت بود، آنوقت شما میدانید با کِى طرفید، ابزار لازم را با خودتان برمیدارید. یک روز شما میخواهید تو خیابان قدم بزنید، خوب، با لباس معمولى، با یک دمپائى هم میشود رفت تو خیابان قدم زد؛ اما یک روز میخواهید بروید قلهى دماوند را فتح کنید، او دیگر تجهیزات خودش را میخواهد. بصیرت یعنى اینکه بدانید چه میخواهید، تا بدانید چه باید با خودتان داشته باشید. جوانان عزیز! هر چه میتوانید در افزایش بصیرت خود، در عمق بخشیدن به بصیرت خود، تلاش کنید و نگذارید، نگذارید دشمنان از بىبصیرتى ما استفاده کنند؛ دشمن به شکل دوست جلوه کند، حقیقت به شکل باطل و باطل در لباس حقیقت.
امیرالمؤمنین در یک خطبهاى از جملهى مهمترین مشکلات جامعه همین را میشمارد: «انّما بدء الوقوع الفتن اهواء تتّبع و احکام تبتدع یخالف فیها کتاب اللَّه». در همین خطبه، امیرالمؤمنین میفرماید: اگر حق به طور واضح در مقابل مردم آشکار و ظاهر بشود، کسى نمیتواند زبان علیه حق باز کند. اگر باطل هم خودش را به طور آشکار نشان بدهد، مردم به سمت باطل نخواهند رفت. «و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان». آن کسانى که مردم را میخواهند گمراه بکنند، باطل را به صورت خالص نمىآورند؛ باطل و حق را آمیخته میکنند، ممزوج میکنند، آن وقت نتیجه این میشود که «فهنالک یستولى الشّیطان على اولیائه»؛ حق، براى طرفداران حق هم مشتبه میشود. این است که بصیرت میشود اولین وظیفهى ما. نگذاریم حق و باطل مشتبه بشود.