حدود چهار سالی هست که کپسول آتش نشانی ۲ کیلویی را در صندوق عقب خودرویم آماده به کار دارم. بارها میشد که صندوق پر بود و با خودم می گفتم این کپسول که چند سال است استفاده نشده، بگذار انباری و الکی صندوق را شلوغ نکن. اما با این نیت که شاید روزی به درد مسلمانی بخورد، این کار را نکردم… فکر نمی کردم آن مسلمان، خودم و خانواده ام باشم!
دیشب اما خداوند به وسیله همان کپسول، نجاتم داد… سیم کشی خودرو فرسوده شده بود و روبروی زایرسرای امام جواد علیه السلام، نزدیک میامی، اتصالی کرد و آتش گرفت. به لطف خدا، خیلی زود خانواده را پیاده کردم و پیش از آنکه دست و پایم را گم کنم، یادم آمد که کپسولی در صندوق دارم… الحمدلله قبل از آنکه آتش فراگیر شود، خاموش شد.
خلاصه دیشب، دو آزمایش خوف و نقص اموال را تجربه کردم! و خدا را شاکرم که نقص انفس اتفاق نیفتاد. نکته جالب ماجرا اینجاست که هفته قبل برای فروش خودرو با کسی قرار گذاشته بودم و امروز قرار بود پول خودرو را بپردازد و ماشین را تحویل بگیرد. خوب شد که در دست آن بنده خدا این مشکل پیش نیامد. الخیر فی ما وقع
و اما یک نکته ای که شاید دانستن آن مفید باشد: بعد از ساعتی که خودروی امداد آمد، متوجه شدم که سیستم ایمنی خودرو عمل کرده و سوخت رسانی را قطع کرده بود، ضمن اینکه بر خلاف ۴۰۵های قدیمی که ضمن آتش سوزی، دربها بسته می شد، هنگامی که دود از کاپوت بلند شد، دربها باز شد و سخنگوی سمند هم این را گوشزد کرد که « درب خودرو باز است! ».
وَلَنَبْلُوَنَّکُم بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ ﴿١۵۵﴾