دلم میخواهد پاسخی است که غالبا اگر جواب منطقی برای عملکرد خود نیابیم و از مغلطه و سفسطه هم نتوانیم استفاده کنیم، دست به دامان آن میشویم و افسوس که غالبا هم این پاسخ دروغ نیست، یعنی واقعا چون دلمان خواسته است، آن کار را کرده ایم.
اما دلم خواست و دوست داشتم یعنی چی؟
در برخی موارد استفاده از این دو جمله متداول، مشکل خاصی پیش نمیآورد و اگر طبق میل دلمان رفتار کنیم گناهی هم نکرده ایم، مثلا دلمان چلوکباب می خواهد، و سفارش می دهیم! یا دلمان هوس مسافرت کرده است، میرویم. یا دلمان می خواهد سریال ببینیم، کنترل را برداشته و میزنیم iFilm. اینها غالبا موارد مباحی هستند که اگر بتوانیم رضایت خدا را هم در نظر داشته باشیم، علاوه بر اینکه به دلمان رسیده ایم، عبادت هم کرده ایم. مثلا به قول علامه مصباح، شما وقتی دارید غذای جدیدی میخورید به این نیت که نعمتهای جدید پروردگار را تجربه کرده و شکرگزاری کنید و با کمک این غذا قوت کار و عبادت پیدا کنید، غذا بخورید!
اما اگر دل ما مثلا شراب خواست، یا خواست که در مجلس عروسی برقصیم یا دلمان خواست که بدِ دیگران را بگوییم، یا دوست داشتیم که لباس تنگ و بدن نما بپوشیم یا دلمان خواست صورتمان را هفت قلم آرایش کنیم و گیسوهایمان را در معرض نمایش عموم بگذاریم، یا به نامحرم پیامک عاشقانه بفرستیم یا دلمان خواست چشم چرانی کنیم و هزاران چیز دیگر که می دانید؛ چه کنیم؟ آیا همین که دلمان خواست مجوز انجام عمل صادر می شود؟ یا شرط دیگری هم هست؟
به شخصه هروقت با پاسخ دوست داشتم یا دلم خواست روبرو می شوم، یاد قرآن میافتم که به طور خطرناکی هشدار می دهد:
پس آیا کسی که خدایش را هوایش (دلش) قرار داده دیدی؟ و خدا او را از روی علم و آگاهی خود [بر اینکه شایسته هدایت نیست] گمراه کرد، و بر گوش و دلش مُهرِ نهاد، و بر چشم [دلش] پرده ای قرار داد، پس چه کسی است که بعد از خدا او را هدایت کند؟ آیا متذکّر [حقایق] نمی شوید؟
ما با گفتن دلم خواست، تلویحا بیان می کنیم که بنده خدا نیستیم و بنده دلمان هستیم، متاسفانه اکثر افراد مثل من، مشرکیم و خودمان خبر نداریم، بت بزرگ ما در درون خود ماست!
سعی کنیم، اگر به معاد اعتقاد داریم، از این پس کمتر از این جملههای خطرناک استفاده کنیم: دلم خواست، دوست داشتم، … بیشتر به این فکر کنیم که آیا این کار درست است یا نه، یعنی با عقل و دین سازگار است یا نیست ساده تر اینکه آیا مورد رضایت معبود است؟
اما دلیل این نوشتار، چند حدیث بود که امروز به نرم افزار کاغذ دیواری نورانی اضافه کردم:
سزاوار نیست هر چه دلت میخواهد بگویى، زیرا خداوند متعال در قرآن مىفرماید «از آنچه علم ندارى پیروى نکن»لَیْسَ لَکَ أَنْ تَسْمَعَ مَا شِئْتَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلا
حق نداری به هر چه دلت میخواهد گوش کنی،زیرا خدای عز و جل می فرماید «همانا گوش و چشم و دل، همه مسؤولند»لَیْسَ لَکَ أَنْ تَقْعُدَ مَعَ مَنْ شِئْتَ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقُولُ «إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ وَ إِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»
حق نداری با هر که دلت خواست نشست و برخاست کنیچرا که خدای تبارک و تعالی میفرماید «هرگاه کسانی را دیدی که آیات ما را استهزا میکنند، از آنها روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یادآوری با گروه ظالمین منشین»
احادیث از امام موسی کاظم علیه السلام (وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۷۲ و مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها، ص ۳۴۴)
سلام آقای خسروی.یکبار از دست شما ناراحت بودم و پشت سر شما غیبت کردم منو میبخشید؟؟؟البته با وجود اتفاقاتی که افتاده بود شما هم بی تقصیر نبودید اما از اونجایی که قلبم مهربونه و دلم پر از محبت هنوزم دوستدار شما هستم.
سلام
اگر بی تقصیر نبودم که بخشش هم لازم نیست.
هر چند وقت یک بار خوب است آدم به مردم خوش اقبال جهان درس بدهد، حتی اگر برای این باشد که غرورشان را لحظه ای مبدل به شرم کند؛ چرا که خوشبختی هایی متعالی تراز خوشبختی آنها وجود دارد؛ خوشبختیهایی عظیم تر و عزیزتر.