اخبار امیدوار کننده؟

دیروز منابع خبری دو خبر بسیار مهم پخش کردند که اگر راست بود چی می شد. اولی اینکه ملک عبدالله پادشاه عربستان مرد که توسط اسلام تایمز شروع شد و سایتهای الف و جهان نیوز و جوان امروز منتشرش کردند. متاسفانه خیلی زود و از منابع انگلیسی فهمیدم که شایعه است و سایت الف هم ساعاتی بعد خبر را محو کرد. دومی که تلویزیون هم با آب و تاب پخش کرد، فرار حسنی مبارک بود که امروز گویا دارد تکذیب می شود!

انشاءالله این اتفاقات به زودی خواهد افتاد، بخصوص که بر اساس برخی روایات مرگ عبدالله از اتفاقات نزدیک عصر ظهور است و پس از او حکومت عربستان دیگر پادشاه چند ساله نخواهد داشت و حکومتها چند روزه و چند ماهه خواهد بود تا وقتی که فرزند فاطمه سلام الله علیهما ظهور کند.

Share

سنگ پای قزوین

۱- سنگ پای …

متن زیر نوشته دانشجوی کارشناسی ارشدی است که برگه اش را سفید تحویل داده!

بعدش هم طی تماس حضوری مطلب را تفهیم کردند و الان هم طی ایمیلی فرموده اند که:

میدونم انتظارم زیاده،ولی خواهش میکنم نمره پاسی۱۲ رو بمن بدهید،ممنون میشم بخدا،درس ها زیاد ومشکل هستند.

به امید فردایی بهتر

۲- ادیسون

این هم لابد ناشی از استرس امتحان است که در دنیای الکترونیک ولتاژ ۲۶۰۰۰ ولت پیدا می شود!

Share

درخواست تجدید نظر از دیار باقی

این درخواست تجدید نظر یک دانشجوست که ظاهرا از دیار باقی ارسال شده است:

با سلام وتسلیت ایام الحزن ماه صفراستاد گرامی اینجانب با توجه به صانحه [سانحه] رانندگی وآسیبهای موجود ودو بار افتادن از این درس تمام تلاش خود را انجام دادم تا نمره خوبی بگیرم ولی اجل اجازه ندادلذا ازجناب عالی تقاضا منذم همکاری لازم راجهت ارتقای نمده اینجانب مبذول فدمایید

پی نوشت:

اینم یک نمونه اعتراض از دیار فانی:


همونطور که گفتم خودمم میدونم باید توی طول ترم بیشتر از این حرفها برای این درس وقت میذاشتم ولی …
آقای خسروی در آخر میخوام بگم گاهی نیکی بهتر از نکوهشه، بخشش سازنده تر از مجازات و گاهی جرقه ای کوچک پله ی ترقی و پیشرفت ! شما محرک باشید.
شما نیکی کن و در دجله انداز ، که خدا هم راضیه و عوضشو بهتون میده باز

Share

چرا نمرم نمیگیره مگه عقل من از سنگه

دیگر ظاهرا سنت شده است که دانشجویان آخر برگه های امتحانی، داستان بنویسند و درد دل کنند. فرقی نمی کند که در انتهای برگه سوال خواهش کنی که داستان ننویسید یا حتی تهدید کنی. دانشجوست و کار خودش را می کند! این البته چندان مشکل ساز نیست چون کتبی است و نگاه به نگاه نمی افتد و حتی گاهی تنوعی می شود در بین فرایند خسته کننده تصحیح برگه.

مشکل آنجایی است که پس از امتحان و مخصوصا اعلام نتایج، به تذکر کتبی و ایمیل و راه حلهای قانونی اکتفا نمی کنند و اعتراض را به کف خیابانها می کشند! به اتاق استاد که می آیند (که البته گاهی این آمدن شکل حمله به خود می گیرد)، سفره دلشان را باز می کنند گویی دو گوش رایگان یافته اند تا هر چه مشکل دارند برایش بیان کنند. اینجا دیگر کار مشکل می شود، آنقدر که بسیاری از اساتید ترجیح می دهند بعد از پایان امتحانات به غیبت صغری بروند.

نمی شود به درد دلهای یک انسان گوش کنی و بعدش بر اساس عدالت نمره بدی؛ می شود؟ برای من که کار سختی است. هم باید مراعات دانشجو را کرد و هم جانب عدالت را کنار نگذاشت…

این شعر را پارسال در جایی دیدم مناسب حال و روز دانشجوهاست در پایان ترم:

تو دانشگاه گرفتارم
چشام گم کرده استادو
بگیر از این دل زارم
عذاب و گریه و دادو

***

چرا نمره نمیگیرم؟
مگه مغز من از سنگه
حنای من چرا پیش
تو ای استاد بی رنگه؟؟

***

میان فاصله ام تا ۱۰
خودت گفتی که کوتاهه
از این نمره که من بردم
چقدر تا افتادن راهه؟؟

***

می خوام درسخون بشم اما
این استادا نمیذارن
تو آزمونهای پایان ترم
سوال سخت میارن!!

از این که بگذریم، یک اتفاق جالبی الان متوجه شدم و آن اینکه رتبه وبلاگم در گوگل (Google page rank) از ۲ به ۳ ارتقاء پیدا کرده!

Share